از آنجا که بسیاری از دوستان حتی نمیدانستند چنین خطبه ای وجود دارد یا نه برآن شدیم که متن این خطبه را در این پست قرار دهیم.
خطبه حضرت زینب (سلام اله علیها) در شام
ستایش خدا را که پروردگار جهانیان است، ودرود خداوند بر حضرت محمد (صلی ا... علیه و آله) فرستادة خدا و تمامی خانوان او. خداوند راست گفت، آن جا که فرمود: «آن گاه فرجام کسانی که بدی کردند، بسی بدتر بود، چرا که آیات خدا را تکذیب کردند و آنها را به ریشخند گرفتند.» ای یزید! آیا اکنون که کرانه های زمین و آفاق آسمان را بر ما تنگ کرده ای، و مانند کنیزان از سوی به سویی رانده می شویم، چنین می پنداری که ما در نزد خدا خوار، و تو گرامی هستی، و این به دلیل عظمت ارزش و ارجمندی تو در نزد خدا است؟! از این رو، باد به بینی انداخته و با شادمانی و سرور به زیر بغل خود نگاه می کنی، زیرا می بینی که دنیا به مراد تو، و نظام امور به نفع تو است، و فرمانروایی و سلطنت ما صاف و بی آلایش به دست تو افتاده است. آهسته آهسته! آیا سخن خداوند را فراموش کرده ای که می فرماید:
در قرآن مجید بیش از ده آیه در مورد حجاب و حرمت نگاه به نامحرم وجود دارد.
یکی از این آیات، آیه 59 سوره احزاب است:« یا ایهاالنبی قل لازواجک و بناتک و نساءالمومنین یدنین علیهن من جلابیبهن ذلک ادنی ان یعرفن فلا یوذین و کان الله غفورا رحیما» (ای پیامبر، به زنان و دخترانت و نیز به زنان مومنین بگو خود را بپوشانند تا شناخته نشوند و مورد اذیت قرار نگیرند. و خداوند بخشنده مهربان است.)
جلاب به معنای یک پوشش سراسری است؛ یعنی زن باید همه اندامش پوشیده باشد تا همچون گلی لطیف از دسترس هوسرانان مصون و محفوظ باشد.
در سوره نور آیه 31 نیز مفصلا در مورد حجاب و حرمت نگاه به نامحرمان سخن به میان آمده است.
مفهوم و ابعاد حجاب در قرآن
حجاب در لغت به معنای مانع، پرده و پوشش آمده است. استعمال این کلمه، بیشتر به معنی پرده است. این کلمه از آن جهت مفهوم پوشش میدهد که پرده، وسیلهی پوشش است، ولی هر پوششی حجاب نیست؛ بلکه آن پوششی حجاب نامیده میشود که از طریق پشت پرده واقع شدن صورت گیرد.
حجاب، به معنای پوشش اسلامی بانوان، دارای دو بُعد ایجابی و سلبی است. بُعد ایجابی آن، وجوب پوشش بدن و بُعد سلبی آن، حرام بودن خودنمایی به نامحرم است؛ و این دو بُعد باید در کنار یکدیگر باشد تا حجاب اسلامی محقق شود؛ گاهی ممکن است بُعد اول باشد، ولی بُعد دوم نباشد، در این صورت نمیتوان گفت که حجاب اسلامی محقق شده است.
اگر به معنای عام، هر نوع پوشش و مانع از وصول به گناه را حجاب بنامیم، حجاب میتواند اقسام و انواع متفاوتی داشته باشد. یک نوع آن حجاب ذهنی، فکری و روحی است؛ مثلاً اعتقاد به معارف اسلامی، مانند توحید و نبوت، از مصادیق حجاب ذهنی، فکری و روحی صحیح است که میتواند از لغزشها و گناههای روحی و فکری، مثل کفر و شرک جلوگیری نماید.
علاوه بر این، در قرآن از انواع دیگر حجاب که در رفتار خارجی انسان تجلی میکند، نام برده شده است؛ مثل حجاب و پوشش در نگاه که مردان و زنان در مواجهه با نامحرم به آن توصیه شدهاند.
هدف و فلسفه حجاب
هدف اصلی تشریع احکام در اسلام، قرب به خداوند است که به وسیلهی تزکیهی نفس و تقوا به دست میآید:
حجاب در گفتار
نوع دیگر حجاب و پوشش قرآنی، حجاب گفتاری زنان در مقابل نامحرم است:
حجاب رفتاری
نوع دیگر حجاب و پوشش قرآنی، حجاب رفتاری زنان در مقابل نامحرم است. به زنان دستور داده شده است به گونهای راه نروند که با نشان دادن زینتهای خود باعث جلب توجه نامحرم شوند
از مجموع مباحث طرح شده به روشنی استفاده میشود که مراد از حجاب اسلامی، پوشش و حریم قایل شدن در معاشرت زنان با مردان نامحرم در انحای مختلف رفتار، مثل نحوهی پوشش، نگاه، حرف زدن و راه رفتن است.
بنابراین، حجاب و پوشش زن نیز به منزلهی یک حاجب و مانع در مقابل افراد نامحرم است که قصد نفوذ و تصرف در حریم ناموس دیگران را دارند. همین مفهوم منع و امتناع در ریشهی لغوی عفت نیز وجود دارد؛
حجاب و عفت
دو واژهی «حجاب» و «عفت» در اصل معنای منع و امتناع مشترکاند. تفاوتی که بین منع و بازداری حجاب و عفت است، تفاوت بین ظاهر و باطن است؛ یعنی منع و بازداری در حجاب مربوط به ظاهر است، ولی منع و بازداری در عفت، مربوط به باطن و درون است؛ چون عفت یک حالت درونی است، ولی با توجه به این که تأثیر ظاهر بر باطن و تأثیر باطن بر ظاهر، یکی از ویژگیهای عمومی انسان است؛ بنابراین، بین حجاب و پوشش ظاهری و عفت و بازداری باطنی انسان، تأثیر و تأثّر متقابل است؛ بدین ترتیب که هرچه حجاب و پوشش ظاهری بیشتر و بهتر باشد، این نوع حجاب در تقویت و پرورش روحیهی باطنی و درونی عفت، تأثیر بیشتری دارد؛ و بالعکس هر چه عفت درونی و باطنی بیشتر باشد باعث حجاب و پوشش ظاهری بیشتر و بهتر در مواجهه با نامحرم میگردد.
حجاب زنان سالمند
قرآن مجید به شکل ظریفی به این تأثیر و تأثّر اشاره فرموده است. نخست به زنان سالمند اجازه میدهد که بدون قصد تبرّج و خودنمایی، لباسهای رویی خود، مثل چادر را در مقابل نامحرم بردارند، ولی در نهایت میگوید: اگر عفت بورزند، یعنی حتی لباسهایی مثل چادر را نیز بر ندارند، بهتر است.
آیا حجاب مانع همه بزهکاری های اجتماعی است؟
با توجه به همین نکته، پاسخ این اشکال و شبههی افرادی که برای ناکارآمد جلوه دادن حجاب و پوشش ظاهری، تخلفات بعضی از زنان با حجاب را بهانه قرار میدهند آشکار میگردد؛ زیرا مشکل این عده از زنان، ضعف در حجاب باطنی و فقدان ایمان و اعتقاد قوی به آثار مثبت حجاب و پوشش ظاهری است و قبلاً گذشت که حجاب اسلامی ابعادی گسترده دارد و یکی از مهمترین و اساسیترین ابعاد آن، حجاب درونی و باطنی و ذهنی است که فرد را در مواجهه با گناه و فساد، از عقاید و ایمان راسخ درونی برخوردار میکند؛ و اساساً این حجاب ذهنی و عقیدتی، به منزلهی سنگ بنای دیگر حجابها، از جمله حجاب و پوشش ظاهری است؛ زیرا افکار و عقاید انسان، شکل دهندهی رفتارهای اوست.
البته، همانگونه که حجاب و پوشش ظاهری، لزوماً به معنای برخورداری از همهی مراتب عفاف نیست، عفاف بدون رعایت پوشش ظاهری نیز قابل تصور نیست. نمیتوان زن یا مردی را که عریان یا نیمه عریان در انظار عمومی ظاهر میشود عفیف دانست؛ زیرا گفتیم که پوشش ظاهری یکی از علامتها و نشانههای عفاف است، و بین مقدار عفاف و حجاب، رابطهی تأثیر و تأثّر متقابل وجود دارد. بعضی نیز رابطهی عفاف و حجاب را از نوع رابطهی ریشه و میوه دانستهاند؛ با این تعبیر که حجاب، میوهی عفاف، و عفاف، ریشهی حجاب است. برخی افراد ممکن است حجاب ظاهری داشته باشند، ولی عفاف و طهارت باطنی را در خویش ایجاد نکرده باشند. این حجاب، تنها پوسته و ظاهری است. از سوی دیگر، افرادی ادعای عفاف کرده و با تعابیری، مثل «من قلب پاک دارم، خدا با قلبها کار دارد»، خود را سرگرم میکنند؛ چنین انسانهایی باید در قاموس اندیشهی خود این نکتهی اساسی را بنگارند که درون پاک، بیرونی پاک میپروراند و هرگز قلب پاک، موجب بارور شدن میوهی ناپاکِ بیحجابی نخواهد شد.
با تشکر از پایگاه ملی رشد
اسماء و صفات پیامبر صلى اللَّه علیه و آله و القاب شریفه آن بزرگوار بر دو قسم است:
1. صفات و نامهائى که در قرآن کریم از وى ذکر شده
2. القاب و صفاتى که در اخبار و احادیث راجع به آن جناب رسیده
اینک نامهاى گرامى او که در قرآن آمده:
رسول، نبى و امى، الَّذِینَ یَتَّبِعُونَ الرَّسُولَ النَّبِیَّ الْأُمِّیَّ الَّذِی یَجِدُونَهُ مَکْتُوباً عِنْدَهُمْ فِی التَّوْراةِ وَ الْإِنْجِیلِ * مزمل و مدثر، یا أَیُّهَا الْمُدَّثِّرُ، و یا أَیُّهَا الْمُزَّمِّلُ * نذیر و مبین، قُلْ إِنِّی أَنَا النَّذِیرُ الْمُبِینُ * احمد، وَ مُبَشِّراً بِرَسُولٍ یَأْتِی مِنْ بَعْدِی اسْمُهُ أَحْمَدُ * محمد، مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ مصطفى اللَّهُ یَصْطَفِی مِنَ الْمَلائِکَةِ رُسُلًا وَ مِنَ النَّاسِ کریم إِنَّهُ لَقَوْلُ رَسُولٍ کَرِیمٍ* نور، قَدْ جاءَکُمْ مِنَ اللَّهِ نُورٌ وَ کِتابٌ مُبِینٌ* نعمت، یَعْرِفُونَ نِعْمَتَ اللَّهِ ثُمَّ یُنْکِرُونَها * رحمت، وَ ما أَرْسَلْناکَ إِلَّا رَحْمَةً لِلْعالَمِینَ * عبد، نَزَّلَ الْفُرْقانَ عَلى عَبْدِهِ * رؤف و رحیم، بِالْمُؤْمِنِینَ رَؤُفٌ رَحِیمٌ * شاهد، مبشر، نذیر و داعى، إِنَّا أَرْسَلْناکَ شاهِداً وَ مُبَشِّراً وَ نَذِیراً وَ داعِیاً إِلَى اللَّهِ بِإِذْنِهِ وَ سِراجاً مُنِیراً * منذر، إِنَّما أَنْتَ مُنْذِرٌ * عبد اللَّه، وَ أَنَّهُ لَمَّا قامَ عَبْدُ اللَّهِ یَدْعُوهُ کادُوا یَکُونُونَ عَلَیْهِ لِبَداً * مذکر، إِنَّما أَنْتَ مُذَکِّرٌ * و هم چنین خداوند حضرت رسول را بعنوان «یس» و «طه» خطاب کرده است.
صفات و نامهاى حضرت که در اخبار و روایات ذکر شده :
جبیر بن مطعم گوید: از پیامبر شنیدم می فرمود: مرا نامهاى متعددى میباشد، که از جمله آنها است: محمد، احمد و ماحى که خداوند بوسیله من کفر را محو میفرماید، و «حاشر» که پروردگار مردم را مقابل من جمع خواهد کرد و «عاقب» که پس از من رسول و پیغمبرى نخواهد بود، و گفته شده: که یکى از نامهاى مبارک حضرت «ماحى» است یعنى خداوند گناهان پیروان او را بوسیله آن جناب محو خواهد فرمود.
و در خبر دیگرى آمده که از اسماء شریفه حضرت این نامها نیز بشمار رفته است «مقفى» و «نبى التوبة» و «نبى الملحمة» و «خاتم» و «غیث» و «متوکل».
و نامهاى پیامبر در کتب انبیاى سابق زیاد است که از جمله آنها است: «مؤذمؤذ» بزبان عبرانى در تورات و «فاروق» در زبور.
ابو بکر احمد بیهقى در کتاب دلائل النبوة از ابن عباس نقل کرده که وى گفت:
حضرت رسول صلى اللَّه علیه و آله فرمود: خداوند مردمان را به دو نوع تقسیم فرمود و مرا در میان نیکان قرار داد، همین است معنى قول او که در قرآن فرموده: اصحاب یمین و اصحاب شمال، و من از اصحاب یمین هستم و از آنان نیز بهترم.
پس از این این دو قسم را به سه نوع قرار داد، و مرا از میان این سه دسته برگزیده خداوند در قرآن فرموده: مردم سه دسته هستند: اصحاب میمنه، اصحاب مشأمه، و سابقون، من از سابقون میباشم و از آنها هم بهتر هستم، بعد از این پروردگار فرمود ما شما را دسته دسته و گروه گروه آفریدیم من از پرهیزکارترین فرزندان آدم هستم و گرامىترین آنان در نزد خداوند میباشم، و این گفتار من جهت فخر و مباهات نیست خداوند متعال قبائل را بوسیله بیوت از هم جدا نموده و مرا در بهترین بیتها قرار داد، و این است معنى قول پروردگار که فرمود: إِنَّما یُرِیدُ اللَّهُ لِیُذْهِبَ عَنْکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیْتِ وَ یُطَهِّرَکُمْ تَطْهِیراً اکنون، من و اهل بیتم از لوث معصیت و گناه پاک هستیم.
حاکم ابو عبد اللَّه از سفیان بن عیینه روایت کرده که او گفت: بهترین شعرى که عرب گفته بیتى است که حضرت ابو طالب در باره پیغمبر صلى اللَّه علیه و آله گفته:
و شقّ له من اسمه کى یجلّه فذو العرش محمود و هذا محمد
و لیکن عدهاى گفتهاند، که این بیت از حسان بن ثابت است و اول آن قصیده نیز این است:
ا لم تر انّ اللَّه أرسل عبده ببرهانه و اللَّه أعلى و أمجد
و از جمله صفات حضرت رسول که در احادیث آمده این چند اسم است:
«راکب الجل» و «آکل الذراع» و «محرم المیتة» و «قابل الهدیة» و «خاتم النبوة» و «حامل الهراعة» و «رسول الرحمة» و گفته مىشود: کنیه آن جناب در تورات ابو الأرامل و اسم مبارکش صاحب الهراوة میباشد.
روایت شده که حضرت فرمود: من «قثم» میباشم، یعنى جامع و کامل، و نیز فرمود: منم اول و آخر، یعنى در نبوت در رتبه اول هستم، و در بعثت در مرتبه آخر قرار گرفتهام.
این قسمتی از نامها و القاب رسول گرامی اسلان بود که به دلیل طولانی بودن از ذکر همه آنها صرفنظر شد. البته چنانچه تمایل به دانستن تمام نامها والقاب پیامبر(ص) دارید می توانید به جلد 16 بحار الانوار مراجعه و آنها را مشاهده نمایید.