خوارزمی می گوید: دومین سخنرانی امام(ع) در روز عاشورا بدین صورت بود: پس از آن که هر دو سپاه کاملاً آماده گردید و پرچم های لشکر عمر سعد برافراشته شد و صدای طبل وشیپورشان طنین افکند و سپاه دشمن از هر طرف خیمه های حسین بن علی را احاطه کردند و مانند حلقه انگشتری در میان خود گرفتند، آن حضرت از میان لشکر خویش بیرون آمد و در برابر صفوف دشمن قرار گرفت و از آنان خواست تا سکوت کنند و به سخنان وی گوش فرا دهند؛ ولی آن ها همچنان سر و صدا و هلهله می نمودند که حسین بن علی(علیهما السلام ) با این جملات به آرامش و سکوتشان دعوت نمود:" ویلکم ما علیکم أن تنصتوا إلی فتسمعوا قولی...؛ وای بر شما! چرا گوش فرا نمی دهید تا گفتارم را- که شما را به رشد و سعادت فرا می خوانم- بشنوید که هر کس از من پیروی کند خوشبخت و سعادتمند است و هر کس عصیان و مخالفت ورزد از هلاک شدگان است و همه شما سرکشی هستید، و با دستور من مخالفت می کنید که به گفتارم گوش فرا نمی دهید. آری، در اثر هدایای حرامی که به دست شما رسیده و در اثر غذاهای حرام و لقمه های غیرمشروعی که شکم های شما از آنها انباشته شده، خدا این چنین بر دل های شما مهر زده است. وای بر شما! آیا ساکت نمی شوید؟"
چون سخن امام(ع) بدین جا رسید لشکریان عمرسعد همدیگر را نگاه نمودند که چرا سکوت نمی کنند و همدیگر را وادار به استماع سخنان آن حضرت نمودند. چون سکوت بر صفوف دشمن حاکم گردید امام(ع) در ادامه سخنانش چنین فرمود:" تباً لکم أیتها الجماعة و ترحاً!...؛ ای مردم! ننگ و ذلت و حزن و حسرت بر شما باد که با اشتیاق فراوان ما را به یاری خود خواندید و آن گاه که به فریاد شما جواب مثبت دادیم و به سرعت به سوی شما شتافتیم، شمشیرهایی را که از خود ما بود علیه ما به کار گرفتید و آتش فتنه ای را که دشمن مشترک برافروخته بود، علیه ما شعله ور ساختید، به حمایت و پشتیبانی دشمنانتان و علیه پیشوایانتان به پا خاستید، بدون این که این دشمنان قدم عدل و دادی به نفع شما بردارند یا امید خیری از آنان داشته باشید مگر طعمه حرامی از دنیا به شما رسانیده اند و مختصر عیش و زندگی ذلت باری که چشم طمع به آن دوخته اید.
قدری آرام! وای بر شما! که روی از ما برتافتید و از یاری ما سرباز زدید بدون این که خطایی از ما سرزده باشد یا رأی و عقیده نادرستی از ما مشاهده کرده باشید. آن گاه که تیغ ها در غلاف و دل ها آرام و رأی ها استوار بود، مانند ملخ از هر طرف به سوی ما روی آوردید و چون پروانه از هر سو فرو ریختید. رویتان سیاه که شما از سرکشان امت و از ته ماندگان احزاب فاسد هستید که قرآن را پشت سرانداخته اید، از دماغ شیطان درافتاده اید و ازگروه جنایتکاران و تحریف کنندگان کتاب و خاموش کنندگان سنن می باشید که فرزندان پیامبران را می کشید و نسل اوصیا را از بین می برید. شما از لاحق کنندگان زنا زادگان به نسب و اذیت کنندگان مؤمنان و فریادرس پیشوای استهزا گرانید که به استهزای قرآن می پردازند."
" شما اکنون به ابن حرب و پیروانش اتکا و اعتماد نموده و دست از یاری ما برمی دارید. آری، به خدا سوگند! خذل و غدر از صفات بارز شماست که رگ و ریشه شما بر آن استوار، تنه و شاخه شما آن را به ارث برده و دل هایتان با این عادت نکوهیده رشد نموده و سینه هایتان با آن مملو گردیده است. شما به آن میوه نامبارکی می مانید که در گلوی باغبان رنج دیده اش گیر کند و در کام سارق ستمگرش شیرین و لذت بخش باشد. لعنت خدا بر پیمان شکنان! که پیمان خویش را پس از تأکید و محکم ساختن آن می شکنند و شما خدا را بر پیمان های خود کفیل و ضامن قرار داده بودید و به خدا سوگند! که همان پیمان شکنان هستید. آگاه باشید که این فرومایه( ابن زیاد) و فرزند فرومایه، مرا در بین دو راهی شمشیر و ذلت قرار داده است و هیهات که ما به زیر بار ذلت برویم؛ زیرا خدا و پیامبرش و مؤمنان از این که ما ذلت را بپذیریم ابا دارند و دامن های پاک مادران ما و مغزهای باغیرت و نفوس با شرافت پدران ما روا نمی دارند که اطاعت افراد لئیم و پست را بر قتلگاه کرام و نیک منشان مقدم بداریم. آگاه باشید که من وظیفه نصحیت و موعظه خود را انجام دادم و آگاه باشید که من با این گروه کم و با قلت یاران و پشت کردن کمک دهندگان، بر جهاد آماده ام".
آن گاه امام (ع) این اشعار را خواند.
" اگر ما بر دشمن پیروز گردیم در گذشته هم پیروزمند بوده ایم و اگر شکست بخوریم باز هم شکست از آن ما و ترس از شؤون ما نیست؛ ولی اینک حوادثی برای ما رخ داده و ظاهراً سودی به دیگران رسیده است.
شماتت کنندگان ما را بگو بیدار باشید که آنان نیز مثل ما با شماتت کنندگان مواجه خواهند گردید که مرگ هر وقت شتر خویش را از کنار دری بلند کرد، در کنار در دیگری خواهد خوابانید".
آن گاه فرمود:" آگاه باشید! به خدا سوگند! پس از این جنگ به شما مهلت داده نمی شود که سوار بر مرکب مراد خویش گردید مگر همان اندازه که سوارکار بر اسب خود سوار است تا این که آسیاب حوادث شما را بچرخاند و مانند مدار سنگ آسیاب مضطربتان گرداند و این ، عهد و پیمانی است که پدرم علی(ع) از جدم رسول خدا(ص) بازگو نموده است. پس با هم فکران خود دست به هم بدهید و تصمیم باطل خود را، پس از آن که امر بر شما روشن گردید، درباره من اجرا کنید و مهلتم ندهید، من به خدا که پروردگار من و شماست توکل می کنم که اختیار هر جنبنده ای در ید قدرت او، و خدای من بر صراط مستقیم است".
سپس آن حضرت دست های خود را به سوی آسمان برداشت و لشکریان عمر سعد را این چنین نفرین نمود:" خدایا! قطرات باران را از آنان قطع کن وسال هایی (سخت) مانند سال های یوسف بر آنان بفرست و غلام ثقفی را بر آنان مسلط کن تا با کاسه تلخ ذلت، سیرابشان سازد و کسی را در میانشان بدون مجازات نگذارد: در مقابل قتل، به قتلشان برساند و در مقابل ضرب، آنان را بزند و از آنان انتقام من و انتقام خاندان و پیروانم را بگیرد؛ زیرا اینان ما را تکذیب نمودند و در مقابل دشمن، دست از یاری ما برداشتند و تویی پروردگار ما، به تو توکل می کنیم و بازگشت ما به سوی توست."
هر یک از جملات این خطبه امام حسین علیهما السلام همانند خطبه ها و سخنان دیگر آن حضرت، نیازمند شرح و تفسیر است و حاوی نتیجه های مهم و درس های آموزنده و مستلزم کتابی مستقل و بزرگ؛ زیرا به طوری که ملاحظه نمودید، امام (ع) در بخش مهمی از این خطبه مردم کوفه را ملامت می کند و پیمان شکنی آن ها را تذکر می دهد که چگونه یک روز در اثر جنایت های بنی امیه پروانه وار به سوی شمع وجود آن حضرت هجوم بردند و به یک باره 180 درجه تغییر موضع دادند و او را رها ساختند و از همان بنی امیه جنایتکار حمایت و پشتیبانی نمودند و شمشیری را که از خاندان پیامبر در دست داشتند علیه فرزند پیامبر به کار بردند و آتشی را که دشمن بر ضد فرزند پیامبر برافروخته بود، آنان مشتعل و شعله ور ساختند.
امام(ع) مردم کوفه را این چنین نکوهش می کند تا بدین جا می رسد که " شما فرونشاندگان سنن و خاموش کنندگان چراغ هدایت هستید و به میوه نامبارکی می مانید که در گلوی باغبانش، که ما خاندان هستیم، گیر کند و برای پرورش دهنده اش موجب درد و الم شود؛ ولی برای سارقان و غاصبان بنی امیه، که از هدف های خائنانه بهره برداری می کنند، لقمه ای بس گوارا و لذت بخش باشد."
در مقدمه این خطبه، علت انحراف آن ها را، که دست از یاری امام و رهبر خویش برداشته و به پشتیبانی دشمن دیرینه اسلام( بنی امیه) شتافته اند، را غذاهای حرام می داند که شکم های خود را با آن انباشته اند. امام در مورد خودش، در آن جا که در سر دو راهی زندگی ذلت بار و مرگ افتخارآمیز قرار می گیرد، مسیر خود را تعیین می کند و مرگ را بر زندگی ننگین برمی گزیند و می گوید:" هیهات منا الذلة".
سرانجام از آینده نکبت بار مردم کوفه خبر می دهد و آنان را نفرین می کند: خدایا! غلام ثقفی را بر آن ها مسلط گردان.
در این خطبه مطالب و نکات دیگری هست که ما تنها به توضیح چند نکته از این خطبه اکتفا می کنیم:
آنچه مسلم است هر یک از گناهان در صورتی که توأم با توبه و برگشت نباشد، می تواند در انحرافات و در شکل گرفتن اعوجاج ها و کجی های فکری مؤثر باشد؛ ولی در میان همه گناهان، تغذیه حرام بیش از هر گناه دیگر در اعوجاج فکری و انحراف از حق، نقش مؤثر و اثر عمیق دارد و از این جاست که اسلام دستور داده است این اصل نه تنها در افراد مکلف، بلکه در تغذیه اطفال و در تغذیه مادران آن گاه که طفل در دوران جنینی و شیرخوارگی است دقیقاً مراعات شود؛ زیرا گرچه اطفال تکلیفی ندارند، اثر وضعی غذا درساختمان فکری و روحی آینده آنان تأثیر اساسی دارد. از این رو امام حسین علیه السلام در قسمت اول این خطبه علت مخالفت مردم کوفه و عناد آنان را، که حتی حاضر نیستند به سخن حق گوش فرا دهند، این چنین فرموده است:" و ملئت بطونکم من الحرام فطبع الله علی قلوبکم" در طول سالیان گذشته برای شکست دادن پدرم علی و به انزوا کشاندن برادرم حسن مجتبی از صحنه سیاست و خلافت، پول های حرام فراوانی از طرف معاویه به نام تحفه و هدیه به شما، مردم کوفه داده شده و شکم هایتان از غذای حرام پرگشته و بر اثر این غذاهای حرام است که قلب های شما سیاه و چشم حق بین شما کور و گوش شما از شنیدن نصیحت و موعظه امام و پیشوایتان کر شده است.
دومین نکته جالب و حایز اهمیت در خطبه امام، جلب توجه مردم کوفه به این حقیقت است که شما با شمشیری که به خاندان پیامبر تعلق دارد علیه این خاندان قیام کرده اید و نیرویی را که اسلام به شما ارزانی داشته است بر ضد خود اسلام به کار می برید.
این نکته و هم چنین نکته اول که امام(ع) در صحنه کربلا و در رویارویی حق و باطل در روز عاشورا تذکر می دهد به آن برهه از زمان و محل خاصی از مکان اختصاص ندارد؛ بلکه حقیقتی است که انسان ها در طول تاریخ و در صحنه های رویارویی حق و باطل برای همیشه با آن مواجه اند .
سومین نکته جالب در این خطبه، تعیین موضع قاطع و بیان اراده شکست ناپذیر و تن به ذلت ندادن است. حسین بن علی(علیهما السلام ) آن گاه که در زیر شمشیرها و نیزه ها و در زیر سم اسب های دشمن قرار گرفت با قاطعیت تزلزل ناپذیر و آن جا که در سر دو راهی مرگ و ذلت واقع شد، گفتار او این است:" هیهات منا الذلة"
به عقیده نگارنده مناسب است به جای پرچم سرخ رنگی که در بالای گنبد مطهر حضرت امام حسین علیه السلام به اهتزاز است همین جمله را به صورت تابلوی نئون قرمز رنگی نصب کنند که بیش از هر پرچمی نشان استقلال و استقامت و برای دوستان از هر شعاری روح افزاتر و نیروبخش تر و برای دشمنان از هر نیرو و قدرتی شکننده تر است؛ زیرا حسین بن علی(علیهما السلام ) با دشمنی بس قوی، خونخوار و بی رحم روبه رو بود که هر چه توانست به او و یاران و خاندانش بی شرمانه تاخت و بی رحمانه یورش برد و از ظلم و ستم آنچه به تصور نگنجد انجام داد؛ ولی تنها نیرویی که خود را در برابر آن ناتوان و زبون یافت، اراده قوی و شکست ناپذیر و به زیر بار ذلت نرو آن حضرت بود که در برابر تیرها و شمشیرها و نیزه های دشمن قوی و جرار می فرمود: فإن نهزم فهزامون قدماً و أن نهزم فغیر مهزمینا...؛ ما با این نیروی کم در مقابل این دشمن قوی اقدام به جنگ می کنیم اگر پیروز شویم تازگی ندارد و اگر کشته شویم، دنیا می داند که ما مغلوب نشده ایم، بدن های ما در زیر سم اسب ها پاره پاره می شود؛ ولی در اراده ما خللی وارد نمی گردد.
شیخ کاظم ازری می گوید: قد غیر الطعن منهم کل جارحة إلا المکارم فی أمن من الغیر او وقتی این شعر را گفت، صدیقه طاهره (علیها السلام) به یکی از آشنایان وی در عالم خواب فرمود: برو این شعر را از شیخ کاظم بگیر. او در عین حال که با شیخ کاظم میانه خوبی نداشت، به در خانه وی آمد و گفت: شیخ! تو این شعر را سروده ای که قد غیر الطعن... گفت: آری ولی من تا حال آن را برای کسی نخوانده ام تو از کجا یاد گرفتی؟ گفت: الان فاطمه زهرا(علیها السلام ) در عالم رؤیا همین شعر را برای من خواند و به در خانه تو رهسپارم ساخت: قد غیر الطعن منهم کل جارحة إلا المکارم فی أمن من الغیر؛ نیزه ها تمام اعضا و جوارح آن ها را تغییر داد مگر مکارم و اراده و شخصیتشان را، که این صفات آنان از هر تغییر و تحولی در امان است.
منبع : کتاب سخنان حسین بن علی علیهما السلام ،از مدینه تا کربلا ، محمد صادق نجمی ، ص 232.
این چهار گروه عبارتند از: دست اندرکاران (ر?سای هیئت)، شرکت کنندگان، سخنرانان و مداحان. در سالهای اخیر مواردی در ارکان یاد شده به چشم خورده و یا به گوش شنیده شده که بهتر است نامش را کاستی ها و کج سلیقگی گذاشت تا انحراف و مانند آن که اگر آگاهی لازم داده نشود بیم آن می رود که این کج سلیقگی ها روال کار قرار گیرند که اگر اینگونه شد آنگاه باید نشست و بر انحراف پیش آمده چاره ای اندیشید.
در این نوشته برآنیم تا بر اساس آیات و روایات اساسنامه ای برای مجالس آیینی مان ارائه کنیم و از دست اندرکاران و شرکت کنندگان و سخنرانان و مداحان که هر یک به نوعی مشغول خدمت به این دستگاه هستند دعوت کنیم تا بیش از پیش تصمیم ها و رفتار عملی خود را بر اساس این مرامنامه تنظیم کنند تا به یاری حق از آسیبها و انحرافاتی که در کمین این محافل نور و هدایت نشسته اند و سلامت، ارزش، تداوم و میزان تاثیر گذاری آنها را تهدید می کند در امان بمانند.
قصد توصیه و نصیحت را هم نداریم؛ آنچه هدف ماست تاکید بر حفظ خطی است که اسلام را زنده نگه داشته و ممکن است در اثر غفلت دوستان و هوشیاری دشمنان این خط شکسته شود.
1. این دورِ هم جمع شدنها برای بزرگداشت شعائر الهی[1] است. شعائر جمع شعیره به معنى علامت و نشانه است، بنابراین «شعائر اللَّه» یعنى نشانههاى پروردگار. به سخن دیگر منظور از شعائر الله هر آن چیزی است که انسان را به یاد خدا انداخته و دل را متوجه او گرداند. مراسم حج یکی از این موارد است که قرآن کریم از آن و اجزای آن با نام شعائر الهی یاد می کند.[2]
بر دستاندرکار و شرکت کننده و سخنران و مداح مجالس اهل بیت علیهم السلام لازم است تا در برنامه ریزی ها و ترسیم اهداف خود به انتظارات قرآن و اهل بیت علیهم السلام که کار برای آنها و برای قرب به آنهاست توجه کنند که غفلت از این خواسته ها یعنی فراموش کردن مقصد و گم کردن راه و این یعنی سرگردان شدن در بیراهه ها قربةً الی الله
2. هدف دین (قرآن و عترتی که از او جدا نیست) نورانی کردن مردم و جامعه است؛ یعنی خارج کردن آنها از تاریکی نادانی و نادونی (بی علمی و بی عقلی) و هدایت آنها به وادی دانش و خردورزی.[3] اسلام می خواهد که انسان با علم و عقل نورانی شود و با تبعیت عملی از رهبران الهی یا همان اهل بیت علیهم السلام به سعادت دنیا و آخر دست پیدا کند.[4]
3. هدف از تشکیل مجالسی که به نام و یاد اهل بیت علیهم السلام برگزار می شود زنده کردن فرهنگ قرآن و عترت و ترویج آن است که در روایات از آن با تعبیر «احیای امر اهل بیت» یاد شده است.
امام صادق علیه السلام از یکی از شیعیان به نام فضیل پرسیدند: دور هم جمع می شوید و سخنان ما را برای یکدیگر نقل می کنید؟ او پاسخ داد: آری. امام به او فرمود: تِلْکَ الْمَجَالِسُ أُحِبُّهَا فَأَحْیُوا أَمْرَنَا؛ ما آن مجالس را بسیار دوست می داریم؛ پس [با آن مجالس] امر ما (فرهنگ ما) را زنده کنید.[5]
اینکه «چگونه می توان امر اهل بیت علیهم السلام را زنده کرد؟» سوالی است که راوی با عبارت « فَکَیْفَ یُحْیِی أَمْرَکُمْ» از امام رضا علیهم السلام پرسید و حضرت هم در پاسخ او فرمودند: یَتَعَلَّمُ عُلُومَنَا وَ یُعَلِّمُهَا النَّاسَ؛ (کسی که می خواهد فرهنگ ما را احیا کند) علوم ما را فراگیرد و آن را به مردم تعلیم دهد.[6]
بنابراین، اساس این مجالس باید بر احیا و گسترش فرهنگ قرآن و اهل بیت علیهم السلام بنا شود و این نمی شود مگر با آموزش و انتقال معارف اصیل دینی در این محافل.
و باز خود این مقدمه ایست برای یک هدف نهایی به نام تبعیت از اهل بیت علیهم السلام؛ زیرا امام رضا علیه السلام بعد از بیان چگونگی احیا امر اهل بیت علیهم السلام فرمود: فَإِنَّ النَّاسَ لَوْ عَلِمُوا مَحَاسِنَ کَلَامِنَا لَاتَّبَعُونَا ؛ اگر مردم به زیباییهای سخنان ما آگاه شوند قطعا از ما پیروی خواهند کرد.[7]
بنابراین هدف عالی از برپایی این مجالس تبعیت از دین است که در کلام خدا (قرآن) و اهل بیت علیهم السلام (روایات) تجلی یافته است.
4. عزاداری و یا سروری مورد رضایت اهل بیت علیهم السلام است که در راستای آن هدف (احیای فرهنگ اهل بیت علیهم السلام) باشد و به تحقق آن در فرد و جامعه کمک کند وگرنه عزا و یا سروری که بریده از آن هدف باشد دلیلی بر ثواب و یا داشتن ارزش برای آن وجود ندارد.
اشکی، ناله ای، سینه زدنی (حتی کمش) ارزش دارد که آن هدف (تبعیت از دین) را تامین کند و الّا ما چه دلیلی داریم که کسی بر امام حسین علیه السلام بگرید و ذره ای هم به فرهنگ قرآن و اهل بیت علیهم السلام نزدیک نشود؛ و در عین حال برای همین اشکی که ریخته از عذاب رسته و بهشت بر او واجب شود؟
در همان روایتی که فضیل از امام صادق علیه السلام نقل کرد، امام بعد از آنکه از احیا امر سخن گفتند و ارزش والای آن را بیان کردند، به ارزش عزاداری و اشک بر مصایب اهل بیت علیهم السلام اشاره کرد و فرمود: یَا فُضَیْلُ مَنْ ذَکَرَنَا أَوْ ذُکِرْنَا عِنْدَهُ فَخَرَجَ مِنْ عَیْنِهِ مِثْلُ جَنَاحِ الذُّبَابِ غَفَرَ اللَّهُ ذُنُوبَهُ وَ لَوْ کَانَتْ أَکْثَرَ مِنْ زَبَدِ الْبَحْرِ[8]
فضیل! هر که ما اهل بیت را یاد کند یا نزد او یادی از ما کنند و به قدر بال مگسی اشک از چشمش جاری شود خداوند تمام گناهان او را می بخشد؛ حتی اگر بیشتر از حبابهای روی دریا باشد.
از این ترتیب بیان که اول احیا امر را فرمود و بعد ارزش عزاداری را؛ فهمیده می شود اشکی، ناله ای، سینه زدنی (حتی کمش) ارزش دارد که آن هدف (تبعیت از دین) را تامین کند و الّا ما چه دلیلی داریم که کسی بر امام حسین علیه السلام بگرید و ذره ای هم به فرهنگ قرآن و اهل بیت علیهم السلام نزدیک نشود؛ و در عین حال برای همین اشکی که ریخته از عذاب رسته و بهشت بر او واجب شود؟
بر دستاندرکار و شرکت کننده و سخنران و مداح مجالس اهل بیت علیهم السلام لازم است تا در برنامه ریزی ها و ترسیم اهداف خود به انتظارات قرآن و اهل بیت علیهم السلام که کار برای آنها و برای قرب به آنهاست توجه کنند که غفلت از این خواسته ها یعنی فراموش کردن مقصد و گم کردن راه و این یعنی سرگردان شدن در بیراهه ها قربةً الی الله.
پی نوشت:
1. 32/حج
2. 158/بقره، 2/مائده، 32و36/حج
3. 1/ابراهیم ع
4. 59 و69/نساء، 71/احزاب
5. مصادقة الإخوان، شیخ صدوق ره، ص 32
6. معانی الاخبار، ص180
7. همان
8. مصادقة الإخوان، شیخ صدوق ره، ص 32
امید پیشگر
بخش تاریخ و سیره معصومین تبیان
شرح مراسم ویژه شنبه
عـیـــد روز غـدیــــر
شروع مراسم ساعت 5:30 صبح
1-اجرای دعای ندبه توسط هیئات دعای ندبه شهرضا در مسجد صدیقه طاهره(واقع در میدان شهدا)
2-توزیع کارتهای ویژه قرعه کشی مشهد مقدس بین عزیزان شرکت کننده
3-راه پیمایی عاشقان ولایت از مسجد صدیقه طاهره ساعت 8 صبح
4- توزیع گل در مسیر راهپیمایی به نماد عطر آگین بودن عید غدیر برای مردم
5-مولودی سرایی مادحین گرامی در مسیر راهپیمایی
6-مقصد راهپیمایی منزل حاج آقا گلزاری و اجرای قرعه کشی از بین کارتهای رسیده
7-انتخاب 20 نفر از عزیزان جهت اعزام به مشهد مقدس
8-انتخاب 5 نفر از شرکت کنندگان در مسابقه پیامکی بهترین جمله در مورد پدر مهربان جامعه حضرت علی (علیه السلام)
پیامک:30004853200400
امیر مؤمنان على علیه السلام خطبه بدون نقطه را نیز،پس از مذاکره اصحاب در این باره،بدون درنگ به ایراد آن پرداخته و فرمودند!
«الحمد لله اهل الحمد و ماواه،و له اوکد الحمد و احلاه،و اسعد الحمد و اسراه،و اطهر الحمد و اسماه،و اکرم الحمد و اولاه.
الواحد الاحد الصمد لا والد له و لا ولد.سلط الملوک و اعداها و اهلک العداه و ادحاها،و اوصل المکارم و اسراها،و سمک السماء و علاها،و سطح المهاد و طحاها،و اعطاکم ماءها و مرعاها،و احکم عدد الامم و احصاها،و عدل الاعلام و ارساها.
الا له الاول لا معادل له،و لا راد لحکمه لا اله الا هو الملک السلام المصور العلام الحاکم الودود،المطهر الطاهر،المحمود امره المعمور حرمه المامول کرمه.
علمکم کلامه و اراکم اعلامه،و حصل لکم احکامه،و حلل حلاله و حرم حرامه،و حمل محمدا الرساله،و رسوله المکرم المسود المسدد الطهر المطهر،اسعد الله الامه،لعلو محله،و سمو سؤدده و سداد امره و کمال مراده.
اطهر ولد آدم مولودا،و اسطعهم سعودا،و اطولهم عمودا،و ارواهم عودا،و اصحهم عهودا،و اکرمهم مردا و کهولا.صلاه الله له و لآله الاطهار،مسلمه مکرره معدودة و لآل ودهم الکرام،محصلة مرددة مادام للسماء امر مرسوم و حد معلوم.
ارسله رحمه لکم،و طهاره لاعمالکم،و هدوء دارکم،و دحور عارکم،و صلاح احوالکم،و طاعه لله و رسله،و عصمه لکم و رحمه.
اسمعوا له،و راعوا امره،و حللوا ما حلل،و حرموا ما حرم،و اعمدوا رحمکم الله لدوام العمل،و ادحروا الحرص و اعدموا الکسل،و ادروا السلامه و حراسه الملک و روعها،و هلع الصدور و حلول کلها و همها.
هلک و الله اهل الاصرار،و ما ولد والد للاسرار،کم مؤمل امل ما اهلکه،و کم مال و سلاح اعد صار للاعداء عده و عمده.
اللهم لک الحمد و دوامه،و الملک و کماله،لا اله الا هو،وسع کل حلم حلمه،و سدد کل حکم حکمه،و حدر کل علم علمه.
عصمکم و لواکم و دوام السلامه اولاکم،و للطاعه سددکم،و للاسلام هداکم،و رحمکم و سمع دعائکم و طهر اعمالکم و اصلح احوالکم.
و اساله لکم دوام السلامه،:و کمال السعاده،و الآلاء الداره،و الاحوال الساره،و الحمد لله وحده.» (1)
(لازم به تذکر است نقطههایى که بر روىهاى گرد«ة»مىآید،چون در حال«وقف»خوانده نمىشود،لذا حرف نقطهدار محسوب نمىگردد.)
این خطبه نیز از مراتب علمى و فکرى مولاى متقیان حکایت دارد،که بدون تامل،پس از صحبت اصحاب به ایراد آن پرداخته،و در مورد توحید و نبوت و صفات الهى،و سنت و سیره رسول خدا صلى الله علیه و آله مىباشد،و جامعه اسلامى را به تبعیت از آن حضرت و خود سازى دعوت مىفرمایند.
عید اضحی رسم و آئین خلیل آزرست
، بعد آن، عید غدیر، روز ولای حیدر است
عید قربان و پیشاپیش عید سعید غدیر مبارک
::
::
نشانم ده صراط روشنم را، خودم را، باورم را، بودنم را
خداوندا من از نسل خلیلم / به قربانگاه می آرم «منم» را
قربان، عید سر سپردگی و بندگی مبارک
::
::
زندگیتان به زیبایی گلستان ابراهیم و پاکی چشمه زمزم…
عیدتان مبارک…
::
::
همچو ابراهیم دیدم شکل قربانی به خواب شکر الله بی عوض مقبول شد قربان من
::
::
عیدقربان، جشن رهایی ازاسارت نفس وشکوفایی ایمان ویقین ،عیدسرسپردگی وبندگی
عیدنزدیک شدن دلها به قرب الهی برهمه مسلمانان مبارک باد . . .
::
::
عید سعید قربان ، جشن «تقرب» عاشقان حق مبارک.
::
::
خوشا آنان که با حق آشنایند، مطیع محض فرمان خدایند
چو ابراهیم اسماعیل خود را، فدای امر الله می نمایند
::
::
خاک عرفات را، آب زمزم را، کوه حرا را، جرات ابراهیم را،
طاقت اسماعیل را، وصال معشوق را صاحب کعبه نصیبت کند . . .
عیدتان مبارک
::
::
عید قربان به حقیقت زخداوند کریم / آفتابی به شب ظلمت انسان آمد
جمله دلهاچو کویری ست پر از فصل عطش / بر کویـر دل ما نعمت باران آمد . . .
::
::
زندگیتان به زیبایی گلستان ابراهیم و پاکی چشمه زمزم
::
::
تو را اینجاست اسماعیل در جان
که خواهد کردش ابراهیم قربان . . .
::
::
شوق دیدار قرار از دل ِ بیمار زدست / هی به تن ، حال ِ دل ِ زار نبینی چه نشست
گفتمش خیز به پا موسم ِ حج ، چون دگران / خانه را سیر تماشا، دلِ معشوقه پرست
::
::
آنگاه که ابراهیم، اسماعیل را به قربانگاه عشق برد
این ذات اقدس الهی بود که جلوه گر شد.
این عشق آموختنی است
عید سعید قربان مبارک . . .
::
::
عید قربان ، پر شکوهترین ایثار و زیباترین جلوه ی تعبد در برابر خالق یکتا بر شما مبارک . . .
::
::
از اسماعیل جان تا نگذری مانند ابراهیم
به کعبه رفتنت تنها نماید شاد شیطان را
کسی کو روز قربان، غیر خود را می کند قربان
نفهمیده است هرگز معنی و مفهوم قربان را . . .
::
::
عید قربان با نماز و عبادتش، با ذکر و دعایش، با قربانى و صدقات و احسانش
بسترى براى جارى ساختن مفهوم عبودیت و بندگى است . . .
::
::
عید قربان، عید سربلند بیرون آمدن از امتحان عبودیت است
::
::
عید قربان، عید ذبح میوه ی دل ابراهیم و ایثار سبز اسماعیل
عید بر آمدن انسانی نو از خویشتن خویش، عید رهیدگی از اسارت نفس
عید لبیک به دعوت حق بر شما مبارک . . .
نشانم ده صراط روشنم را، خودم را، باورم را، بودنم را
خداوندا من از نسل خلیلم / به قربانگاه می آرم «منم» را
قربان، عید سر سپردگی و بندگی مبارک
هیئت فاطمیون در مسجد تاریخی نو اقدام به اجرای دعای ندبه مینماید.
مداح گرانقدر: حجت السلام بحرینی