حـضـرت مهدى علیه السّلام ، دوازدهمین و آخــریــن امــام از سلسله ی پاک امامت و ولایت الهى است . ولادت با سعادت آن حضرت مقارن با طلوع فجر جمعه نیمه ی شعبان از سال 255 هجری قمری در شهر سامرّا به وقوع پیوست. (1)
پـدر گرامیش ، امــام حسن عسکـری علیه السّلام است ، و مادر عزیزش حضرت نرجس سلام الله علیها که از طرف پدر، نواده ی قیصر روم و از جانب مادر سلاله ی شمعون وصی حضرت عیسی علی نبیّنا و آله و علیه السّلام می باشد. (2)
نام و کینه آن حضرت همانند رسول الله صلّى الله علیه و آله و سـلّـم مـی بـاشــد و لـقـب هــای فــراوانــی برای ایشان ذکر شده که هر کدام بر فضیلتی از فضایل آن عالی گهر دلالت دارد و از آن جمله است : مهدی ، قائم ، حجّت ، صاحب الزمان ، خلف صالح و ... (3)
از آنجا که حاکمان ستمکار عباسی بر پایه ی نویدها و بشارت های رسیده می دانستند که فرزندی به نام مهدی از امام حسن عسکری علیه السّلام متولّد خـواهـد شد و همو خروج خواهد کرد و بساط ظلم و جور را از صحن گیتی بر خواهد چید ، در صدد بودند که اگر چنین نوزادی پدید آید ، او را از میان بردارند. از این رو تولّد و مراحل رشد و نموّ ظاهری آن حضرت ، هم چون حضرت ابراهیم علیه السّلام ، در پنهانی صورت گرفت و جز خاندان و شیعیان خاص از وجود حضرتش آگاهی نداشتند . با این وجود امام حسن عسکری علیه السّلام ، در فرصتهای مناسب ، ایشان را بــه بــرخی از اصحاب خاصّ خویش نشان می دادند تا شیعیان در آینده در مسأله ی امامت به ضلالت و گمراهی نیفتند و در دینشان ثابت و استوار باقی بمانند.
همان طور کــه بیان شد ، حـضـرت مهدی علیه السّلام بــه دور از دیـده ی مردم می زیست و با افراد اندکی معاشرت داشتند . جعفر عموی آن حضرت با استفاده از ایـن مسأله به دروغ خود را جانشین و وارث حضرت عسکری علیه السّلام معرفی کرد و به همین علّت است که به او لقب " کذاب " داده اند. (4)
در هـر حال سلسه ی امامان دوازده گانه از هم نگسست و امامت الهی به راه خود ادامه داد ، ولی پیگیری و تعقیب دشمن، خطری بس جدّی بــود کــه جــان امـام دوازدهم را تهدید می کرد و همین امر و پاره ای از عوامل دیگر ایجاب می کرد که آن حضرت در غیبت به سر برند و به دور از دیده ی مردم زندگی کنند.
گفتنی است که نهان زیستی ، مـختصّ حـضـرت مـهـدی علیه السّلام نیست ، بلکه در زندگی بسیاری از پیامبران و خود امامان هم ، پیشینه دیرین داشته است. در قــرآن مجید از پنهان زیستی پیامبرانی چون حضرت ابراهیم و حضرت موسی و حضرت عیسی علی نبیّنا و آله و علیهم السّلام یاد شده است. (5)
پیامبر اسلام ، حـضـرت محمّد مصطفی صلّى الله علیه و آله و سلّم ، مسأله ی غیبت آخــرین حجّت را به مردم خاطر نشان می ساختند و هر گونه شک و تردیدی را در این مورد از دلهای آنان می زدودند.
غیبت امام دوازدهم دو مرحله دارد : یکی غیبت صغری ( کوتاه مدّت) و دیگری غیبت کبری ( دراز مدّت)
غیبت صغری از سال 260 هجری ، ابتدای امامت حضرت مهدی علیه السّلام ، آغاز شد و حدود 69 سال به طول انجامید.
حضرت مهدی عجّل الله تعالی فرجه الشریف در دوره ی غیبت صغری چهار تن از شیعیان صالح خود را به عنوان سفیر معرفی نمودند که هر یک پس از وفات دیگری ، به انجام این وظیفه بزرگ می پرداختند . این چهار تن سوألات و مشکلات مردم را به آن حضرت عرضه می کردند و پاسخ های ایشان را به مردم می رساندند .
نخستین آن بزرگواران ، جناب ابو عمرو عثمان بن سعید عمروی بود که پیشتر ، ازجانب امام هادی و امام عسکری علیهما السّلام نیز به مقام سفارت منصوب شده بودند(6) پس از درگذشت عثمان بن سعید ، فرزند عالی مقام او محمّد بن عثمان به فرمان امام زمان علیه السّلام منصب پدر را برعهده گرفت (7) نامه های امام زمان ارواحنا فداه توسط عثمان بن سعید و پسرش ابوجعفر محمّد بن عثمان به دست شیعیان و خاصّان می رسید . این نامه ها ، حاوی امر و نهی و پاسخ به سوألات شیعیان بود. (8)
محمّد بن عثمان در آخر جمادی الاول سال 304 یا 305 هجری از دنیا رفت .
هنگامی که حال او در بستر بیماری رو به شدّت گذاشت ، جماعتی از شیعیان بر بالین وی گرد آمدند و به او گفتند : اگر حادثه ای برایتان پیش آید ، چه کسی به جای شما خواهد بود ؟
او در پاسخ گفت : « این ابوالقاسم حسین بن روح نوبختی جانشین من است و او سفیر بین شما و صاحب الامر علیه السّلام ، وکیل او و مورد اطمینان و امین است . به او رجوع کنید و در کارهای مهّم به او اعتماد کنید . مرا امر شده بود که این را ابلاغ کنم و کردم .
حسین بن روح نوبختی از زمره ی ده کارگزار محمّد بن عثمان در بغداد بود و سال های درازی را با او همکاری و معاشرت داشت . این کارگزاران با شیعیان در ارتباط بودند و به امور آنان سامان می دادند . وی در ماه شعبان سال 326 هجری قمری در گذشت .
آخرین سفیر ، ابوالحسن علی بن محمد سمری بود که به وصیّت حسین بن روح نوبختی از جانب حضرت صاحب الامر عجّل الله تعالی فرجه الشریف متصدی این منصب شد . وی پس از گذشت سه سال ، در نیمه شعبان سال 329 هجری قمری چشم از جهان فرو بست. (10)
قبر این چهار بزرگوار که به « نواب اربعه » مشهورند ، در شهر بغداد واقع شده است .
حسّاس ترین فراز دوران غیبت صغری ، مرگ علی بن محمّد سمری بود . زیرا هم زمان با مرگ او ، دوران ارتباط مستقیم با امام زمان عجّل الله تعالی فرجه الشریف به انجام رسید و عصر غیبت کبری آغاز گردید .
شش روز پیش از آنکه علی بن محمّد سمری از دنیا برود ، نامه ای خطاب به او از ناحیه مقدّسه صادر شد که در آن آمده بود :
بـدیـن سـان آفتاب طلعت آن حجّت الهی به طور کامل در پس پرده ی غیبت قرار گرفت و دوران ارتباط مستقیم با آن حضرت به انجام رسید.
بـا ایــن وجود ، آن حـضـرت امــام زمین و زمــان اسـت و حـجّـت خـدای ، گر چه شخص ایشان از ما نهان است ، ولی حکمش بر ما عیان است. امیرالمؤمنین علیه السّلام بر فراز منبر کوفه فرمودند :
اگــر جـسـم حـجّـت خــدای از دیــده ی مــردم در حــال هـدایــتشان پنهان شود ، دانـش و آداب او در دل های مؤمنان ثابت است و آنها را به کار می بندند . (12)
روشن اسـت که دانش و آداب امام عصر علیه السّلام همان قرآن و سنّت او و نیاکان پاک اوست . و اهل ایمان تکلیف دارند تا روز قیامت به قرآن و سنّت عمل کنند و لحظه ای از این کار باز نمانند.
در دوران غیبت کبری بــه دلیل این که ارتباط مستقیم با امام زمان عجّل الله تعالی فرجه الشریف مقدور نیست ؛ وظیفه مردم آن است که برای آشنایی با دستورات قــرآن و اهـل بـیـت علیهم السّلام به عالمان ربّانی و فقیهان وارسته و عادل مراجعه کنند و با راهنمایی آنان تکالیف دینی خود را به کار بندند و فقیهان دیــن نیز وظیفه دارند مردم را با حقایق دینی آشکار سازند و از رسیدگی به امور آنان کوتاهی نورزند و زمینه های ظهور مولایشان امام زمان ارواحنا فداه را فراهم آورند.
نحوه بهره وری و استفاده شیعیان از امام در دوران غیبت کبری به فرموده ی خود آن حضرت عجّل الله تعالی فرجه الشریف ، هم چون بهره گیری از خورشیدی است که ابرها آن را از دیدگان پنهان داشته باشند . (13) ولی لطف و عنایت امام شامل حال شیعیان می شود چنان که خود ایشان فرموده اند :
همیشه چیزهای ارزشمند و نفیس ، نمونه های بدلی و دروغین هم داشته است . مثل طلای مصنوعی یا اسکناس تقلّبی یا اسناد و مدارک جعلی و ساختگی . در تاریخ افراد بسیاری با سوء استفاده از اعتقادات دینی مردم یا جهل و ساده لوحی برخی ، ادّعای پیغمبری کرده و جمعی را فریفته اند . نسبت به عقیده ی مهدویّت نیز از این گونه ادّعاهای بی اساس بوده و هنوز هم کم و بیش یافت می شود . گاهی کسانی خود را واسطه ی میان مردم و امام زمان عجّل الله تعالی فرجه الشریف معرفی کرده اند ، وقتی عدّه ای جاهل و ساده پذیرفته اند ، گام را فراتر نهاده ، ادّعا کرده اند که ما همان مهدی هستیم و جمعی را به بیراهه کشیده اند و دشمنان اسلام هم از این گونه عناصر حمایت کرده اند ؛ تا در بین مسلمین شکاف و تفرقّه پیش آید . با این که مسلمانان در انتظار آن امام غایب به سر می برند ، کسانی مدّعی شده اند که دوران غیبت به سر آمده و ما همان " مهدی ” هستیم که ظهور کرده ایم و از این راه عدّه ای را به دنبال خود کشیده اند . فرقه های ضالّه ی " بهائیّه " و " قادیانیّه " که هر دو ، مولود سیاست های انگلیسی ها بود جمع زیادی را به بیراهه کشیدند . " سیّد احمد هندی " یکی دیگر از این دروغ پردازان بود که در سال 1243 هجری قمری در هند ، ادّعای مهدویّت کرد . " محمّد بن علی سنوسی " نیز در قرن سیزدهم در الجزایر و لیبی چنین ادعایی داشت . " مهدی سودانی " هم یکی دیگر از این دروغ پردازان بود که جمعی را فریب داد و قدرتی هم بدست آورد و نمونه های بسیار دیگری نیز در تاریخ بوده است .
اغلب ، ریشه ی پیدایش این گونه ادّعاها و فرقه سازی ها ، دنیا طلبی می باشد و حتّی از همان ابتدای شروع غیبت کبری نیز وجود داشته است که " شلمغانی " و " ابودلف کاتب " و " محمّد بن احمد بغدادی " از نمونه های آن می باشند .
مسلمانان و شیعیان حضرت مهدی علیه السّلام، باید از این حوادث عبرت بگیرند و بصیرت و آگاهی پیدا کنند تا هر ادّعایی را به راحتی قبول نکنند و سوء استفاده هایی را که به نام مذهب و باورهای دینی انجام می گیرد بشناسند .
پیامبر اسلام صلّى الله علیه و آله و سلّم فرمودند:
شما را به مهدی بشارت می دهم که در امّت من برانگیخته می شود ... زمین را از عدل وداد پر می کند چنان که از ستم و بیداد پرشده باشد؛ ساکنان آسمان و زمین از او خشنود می شوند. (14)
ذهن بشر امروز کوتاه تر از آن است که بتواند تصویر واقعی جهان در عصر بعد از ظهور را حتّی در اندیشه ی خویش به دقّت رسم کند زیرا آن چه در دوران پس از ظهور آشکار می شود در بسیاری از موارد در تمامی تاریخ بشری بی سابقه بوده است که در اینجا به برخی از آنها اشاره می کنیم :
آنچه از علم و دانش تا آن هنگام آشکار شده است تنها دو حرف از دانش است و حضرت صاحب الزمان ارواحنا فداه 25 حرف دیگر آن را آشکار می کنند .
سطح تمدّن و اطلاعات در آن دوران بالا می رود .
افزایش سلامت و بهداشت همگانی و افزایش عمر انسانها و درمان شدن بیماریها ، از دیگر چشم اندازهای عصر ظهور امام زمان عجّل الله تعالی فرجه الشریف است .
امنیّت جهانی از سایه حکومت حضرت مهدی علیه السّلام حکم فرما می شود که شامل امنیّت فردی و اجتماعی می شود .
نابودی نظام فقر مداری به طوری که دیگر نشانی از فقر باقی نماند.
در دوران حاکمیّت حضرت مهدی علیه السّلام رفاه همگانی می شود و تمامی آحاد مردم در زیر چتر حکومت آن حضرت از مواهب طبیعی یکسان بهره مند خواهند شد.
عدالت اجتماعی در عصر طلایی ظهور حضرت مهدی علیه السّلام بر قرار می شود.
و در رأس همه ی موارد فوق ، امام عجّل الله تعالی فرجه الشریف دل های مردمان را با ساحت ایزدی پیوند خواهد داد و یاد خدا را در قلب ها زنده خواهد کرد . پس در زمین معبودی جز خداوند متعال پرستش نمی شود و بت ها و شکل های صورت گری شده و ... جملگی به آتش خواهند سوخت .(15) عصر حکومت حضرت مهدی ارواحنا فداه ، دوران کمال انسانی ، روزگار رهایی انسان ها از بند های عبودیّت نفس و زمان جدایی بشریّت از فساد ظاهر و باطن است .
به امید آن روز ...
1. شیخ صدوق ، کمال الدین و تمام النعمة ، دو جلد در یک مجلّد ، دار الکتب اسلامیة ، قم ، 1395 ه.ق ، ج 2
2. شیخ صدوق ، کمال الدین و تمام النعمة ، ج 2 ، صص 420 و 424
3. حاج میرزا حسین نوری طبرسی ، نجم الثاقب ، یک جلد ، انتشارات جعفری ، مشهد ، باب دوم ، صص 37 الی 82
4. شیخ صدوق ، کمال الدین و تمام النعمة ، ج 1 ، ص 319
5. مریم (19) : 48 و 48 ، قصص (28) :21 و 22 و نساء (4) : 157
6. شیخ طوسی ، الغیبة ، یک جلد ، موسسه ی معارف اسلامی ، قم ، 1411 ه.ق ، ص 353
7. شیخ طوسی ، الغیبة ، صص 362 و 356
8. شیخ طوسی ، الغیبة ، صص 371 و 372
9. شیخ طوسی ، الغیبة ، ص 394
10. شیخ صدوق ، کمال الدین و تمام النعمة ، ج 2 ، ص 516 و شیخ طوسی ، الغیبة ، ص 395
11. شیخ صدوق ، کمال الدین و تمام النعمة ، ج 1 ، ص 302
12. شیخ صدوق ، کمال الدین و تمام النعمة ، ج 2 ، ص 485
13. ابو منصور احمد بن علی طبرسی ، الاحتجاج ، دو جلد ، نشر مرتضی ، مشهد ، 1403 ه.ق ، ج 2 ، ص 471
14. سیّد محمّد تقی موسوی اصفهانی ، مکیال المکارم ، ترجمه سیّد مهدى حائری قزوینی ، دو جلد ، 1403 ه.ق ، ج 1 ، ص 181
15. شیخ صدوق ، کمال الدین و تمام النعمة ، ج1 ، ص331