روایاتی است که دلالت می کند بر آنکه ذات پرعظمت حضرت بقیة الله(عج) واسطه ى فیض بین خداوند تبارک وتعالى وسایر مخلوقات عالم است و وجود قدسیش، رحمت برای عالمیان بوده، فیض بخش به جمیع ماسوی الله می باشد.
حدیث لوح حضرت فاطمه، علیها السلام است که بسیاری از محدثین بزرگوار شیعه، من جمله، شیخ جلیل القدر، (محمد بن ابراهیم نعمانی) رحمه الله، در باب چهارم (کتاب الغیبة) ، و فقیه بلند اندیش وعالی مقام (شیخ مفید) رضوان الله تعالى علیه، در کتاب (الاختصاص)، ومرحوم (شیخ صدوق)، قدس سره، در جلد دوم (کمال الدین) ، وثقة الاسلام (کلینی)، اعلی الله مقامه، در (اصول کافی)، نقل کرده اند.
اینک ترجمه حدیث را از روی نسخه ى کافی، نقل می کنیم:
ابی بصیر از حضرت صادق علیه السلام نقل کرده که فرمودند: پدرم به جابر بن عبد الله انصاری فرمود: من با تو کاری دارم، چه موقع برای تو آسانتر است که در خلوت، از آن موضوع سوال کنم؟
جابر عرض کرد:
جابر عرض کرد: هر زمان شما دوست داشته باشید، بالاخره یکی از روزها، با جابر تنها نشست وبه وی فرمود: ای جابر، به من گزارش بده از آن لوحی که در دست مادرم فاطمه علیهاالسلام، دختر رسول خدا صلی الله علیه وآله دیدی واز آنچه مادرم به تو خبر داد از نوشته های آن لوح. سپس جابر گفت: خدا را شاهد می گیرم که من نزد مادرت فاطمه علیهاالسلام شرفیاب شدم در زمان حیات رسول خدا صلی الله علیه وآله و ولادت حسین علیه السلام را به او تهنیت گفتم، آنگاه در دست آن حضرت لوح سبزی دیدم که پنداشتم از زمرد است ودر آن نوشته ای سفید دیدم همچون رنگ خورشید.
سپس به حضرت عرض کردم: پدر و مادرم به فدایت ای دخت رسول الله، این لوح چیست؟ او فرمود: این لوحی است که خدا به رسولش اهداء نموده، در این لوح، نام پدرم و همسرم و دو پسرم و اوصیاء از فرزندانم نوشته شده، و پدرم آن را به من عطا فرموده، تا بدان بشارت و نویدم دهد.
جابر گفت: سپس مادرت فاطمه، درود بر او، آن لوح را به من عطا فرمود، من آن را خواندم واز روی آن نوشتم، پدرم (حضرت باقر علیه السلام) به جابر فرمود: آیا می توانی آن نسخه را به من ارائه دهی؟ گفت: بله، پس پدرم برخاسته وبا جابر، به منزل او رفت. جابر صحیفه ئی از ورق آورد. پدرم فرمود: ای جابر، تو در صحیفه ای که نوشته ای بنگر، تا من بر تو بازخوانم، جابر در نسخه اش نگاه کرد وپدرم آن را خواند، حتی یک حرفش با حرف دیگر اختلافی نداشت، سپس جابر گفت: خدا را گواه می گیرم که من دیدم در آن لوح، این گونه نوشته شده بود:
به نام خداوند بخشنده ى مهربان
این نامه از سوی خداوند عزیز حکیم است برای محمد، نبی و نور و سفیر و حجاب(1) و راهنمای او، که جبرئیل از نزد پروردگار جهان ها، بر او فرود می آید.
ای محمد، اسماء مرا بزرگ شمار و نعمت عظیم (نبوت) را شکر کن و سایر نعمتهای مرا انکار مکن به درستی که من خدایی هستم که معبود به حقی جز من نیست، شکننده ى جباران و پیروز کننده ى ستمدیدگان وجزا دهنده ى قیامت هستم، پس هر که امیدمند باشد به غیر فضل من، یا بترسد از غیر عدالت من، او را به عذابی دچار سازم که هیچیک از جهانیان را آنگونه عذاب نکرده باشم، پس فقط مرا عبادت کن وتنها بر من توکل داشته باش، من هیچ پیامبری را مبعوث نساختم که روزگارش کامل ودورانش سپری گردد، مگر آنکه برای او، جانشینی قرار دادم. من تو را برتری بخشیدم بر همه ى انبیاء وجانشینان تو را برتری دادم بر سایر اوصیاء، و به دو فرزندت حسن وحسین (علیهماالسلام) گرامیت داشتم، (حسن) (علیه السلام) را بعد از دوران پدرش، معدن دانش خویش قرار دادم و (حسین) (علیه السلام) را خزانه دار وحی خود نمودم و او را به شهادت، گرامی داشتم وکارش را سعادتمندانه به فرجام رساندم، پس او برترین شهیدان بوده واز همه ى آنها، درجه اش بالاتر است، که کلمه تامه خود را با او وبرهان رسایم را نزد وی قرار دادم، به سبب عترت او (یعنی به ولایت واقرار به امامت آنان) ثواب وکیفر می دهم که اول آنها (علی) (علیه السلام) سرور عبادت پیشه گان وزینت اولیاء پیشین من است، وپسرش که شبیه جد محمودش می باشد، (محمد) (علیه السلام) شکافنده ى دانش و معدن حکمت من است.
به زودی تردیدکنندگان درباره ى (جعفر) (علیه السلام) هلاک گردند، هر که او را رد کند مرا رد کرده است، سخن راستین وحکم ثابت من است که مقام جعفر (علیه السلام) را گرامی دارم و او را به شیعیان ویاوران و دوستداراتش، شادمان سازم. بعد از وی، (موسی) (علیه السلام) است که فتنه ای سخت و تاریک وگمراه کننده برپا شود، زیرا رشته ى فرض من(2) از هم نگسلد و حجتم پنهان نگردد و به درستی که اولیاء من با جامی سرشار، سیراب شوند. هر کس یکی از آنان را انکار کند نعمت مرا منکر شده وهر که آیه ای از کتابم را تغییر دهد، بر من افتراء بسته است. وای بر افتراءزنندگان وانکار کنندگان - پس از سپری شدن دوران بنده و دوست وبرگزیده ام موسی - نسبت به (علی) (علیه السلام)، که دوست ویاور من بوده وکسی است که بارهای سنگین نبوت را بر دوش او نهاده وبه انجام آنها امتحانش کنم، او را عفریتی گردنکش (مأمون) به قتل می رساند ودر شهری (طوس) که بنده ى شایسته (ذوالقرنین) بنیاد نهاده، در کنار بدترین مخلوقم (هارون) دفن می شود. سخن راستین وفرمان ثابت من است که او را خشنود می سازم به (محمد) (علیه السلام) فرزندش وجانشین بعد از وی و وارث دانشش، پس او معدن دانش وجایگاه راز وحجت بر خلق من است، هیچ بنده ای به او نگرود مگر آنکه بهشت را جایگاهش قرار دهم و شفاعت او را درباره ى هفتاد نفر از اهل بیتش بپذیرم که همگی مستوجب آتش جهنم اند.
و به فرجام سعادتمندانه رسانم کار فرزندش (علی) (علیه السلام) را که ولی ویاور من وگواه در بین خلق من وامین بر وحی من است. از او به وجود آورم (حسن) (علیه السلام) را که دعوت کننده به سوی من وخزانه دار دانش من است واین سلسله را کامل گردانم به فرزندش (م ح م د) که رحمت برای جهان ها است، برای او است کمال موسی و بهاء عیسی وصبر ایوب، در زمان (امامت) او، دوستانم دچار ذلت می گردند وسرهایشان به هدیه فرستاده می شود، به مانند سرهای ترک ودیلم، پس کشته می شوند وبدنهایشان را می سوزانند وترسان وبیمناک وهراسان می باشند، زمین به خونهایشان رنگین می شود وناله و وای در بین زنهایشان آشکار می گردد، به راستی که آنان دوستان واقعی من هستند، به سبب آنها هر فتنه ای سخت وتاریک و وحشتزائی را فرونشانم وبه وسیله ى ایشان شبهات گمراه کننده را بزدایم ودشواریها وبلاهای چون زنجیرهای گران را بردارم(3)، بر آنان باد رحمتها ودرودهائی از پروردگارشان، وایشانند هدایت یافتگان.
عبد الرحمن فرزند سالم از ابو بصیر نقل کرد که می گفت: اگر در تمام دوران زندگی ات، غیر از این حدیث نشنیده باشی، برایت کافی است، پس آن را مصون وپوشیده دار، مگر از اهلش.
فقیه والا مقام ومحقق بزرگوار، مرحوم (شیخ مفید) اعلی الله مقامه، متوفای 413 هجری، در کتاب (الاختصاص) صفحه ى 224، به سندش از (اصبغ بن نباته) روایت می کند که گفت:
از ابن عباس شنیدم که می گفت:
رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم فرمودند:
یاد خداوند عزوجل ویادمن، عبادت است، ویاد علی (علیه السلام) نیز عبادت است، سوگند به خدائی که مرا به نبوت برانگیخت وبهترین مردمان قرارم داد، تحقیقا وصی وجانشین من، برترین اوصیاء می باشد، او حجت خدا است بر بندگانش وجانشین او است برخلقش، وپس از من، امامان هدایتگر، از فرزندان وی می باشند. به سبب آنها است که خداوند، عذاب را از ساکنان زمین برمی گیرد وبه خاطر ایشان است که آسمان را از فرو افتادن بر زمین، نگه می دارد مگر به اجازه اش، وبه برکت آنان است که کوهها را از سقوط وپهن شدن نگاه می دارد وبه طفیل آنها است که باران رحمتش را فرو بارانده وخلقش را سیرآب می سازد، وبه واسطه ى ایشان است که گیاهان را می رویاند.
به حقیقت که ایشان (ائمه ى اطهار علیهم السلام) اولیاء الله ودوستان واقعی خدا، وجانشینان راستین وحقیقی من هستند، عدد آنان، به تعداد ماهها دوازده تا است، وبه تعداد نقیبان موسی بن عمران است.
سپس پیامبر اکرم، صلی الله علیه وآله، این آیه ى قرآن را تلاوت نمود:
(سوگند به آسمان دارای برجها)(4)، آنگاه فرمود: ای فرزند عباس، آیا پنداشته ای که خداوند، به آسمان دارای برجها سوگند خورده وقصد کرده از آن، آسمان و برجهایش را؟
عرض کردم: ای رسول خدا، پس مراد از آن چیست؟
فرمود: اما (منظور از) آسمان، من هستم واما (مقصود از) برجها، امامان بعد از من هستند که نخستین آنها، علی وآخرینشان مهدی است، درودهای خدا بر همگی آنان باد.
اینک به دقت بنگر که صاحب الزمان علیه السلام کسی است که ذات پربرکتش، (رحمة للعالمین) وبرای همه ى جهانها واهل عالمیان، رحمت است وهر فیضی که از خالق یکتا به هر ذره ای در این عالم می رسد به یمن آن حضرت وبه واسطه ى آن نور مقدس است.
همان (عالمین) که خداوند تبارک وتعالى (رب) آن است ودر آیه ى شریفه ى (الحمد لله رب العالمین) آمده، وهمان (عالمین) که بعثت ورسالت وجود مقدس خاتم الانبیاء حضرت محمد بن عبد الله صلی الله علیه وآله، (رحمت) برای آن می باشد ودر آیه ى مبارکه ى (وما ارسلناک الا رحمة للعالمین)(5) آمده، حضرت حجت، سلام الله علیه نیز، (رحمت) برای آن بوده و واسطه ى فیوضات والطاف پروردگار به تمام جهان ها یعنی (عالمین) است.
در قسمتی از (دعای عدیله) می خوانیم: گواهی می دهم که آخرین امام وجانشین پیامبر) حضرت (حجت)، (خلف)، (قائم)، (منتظر) و(مرجی) است که به بقای او، جهان باقی وپایدار ماند وبه برکت آن حضرت، به مردم روزی رسد وبه خاطر وجود آن بزرگوار، زمین وآسمان، استوار باشد وبه وسیله ى او، خداوند سبحان، زمین را سرشار از قسط وعدالت نماید، پس از آنکه پر از ستم وجور شده باشد.
1-مرحوم علامه ى مجلسی رضوان الله تعالى علیه در شرح کلمه ى (حجاب) می فرماید: اطلاق حجاب بر آن حضرت از این رو است که واسطه ى بین خدا وخلق است ...(مرآت العقول جلد 6 صفحه ى 209).
2- علامه مجلسی، رحمه الله، در توضیح این عبارت می گوید: تشبیه شده اتصال وجود امامان ووجوب اطاعت ایشان در هر عصری، به رشته لولو وجواهرات. (مرآت العقول جلد 6 صفحه ى 214).
3- یعنی به خاطر عبادتها ودعاهایشان، یا مراد زمان ظهور حضرت مهدی علیه السلام است ویا دوران رجعت.
4- سوره 85 (بروج) آیه ى 1.
5- یعنی ونفرستادیم تو را مگر رحمت برای جهانها (سوره ى انبیاء آیه ى 107).
منبع: کتاب پیام امام زمان نویسنده: سید جمال الدین حجازی
فرآوری: امیر رضا عرب