این رو فعلا به جای تفسیر دعای ندبه براتون قرار میدهم تا پیدا کنم تفسیر رو به بزرگیتون عفو بفرمائید
آیا دعاى ندبه حالت تخدیرى دارد؟
دشمنان قسم خورده اسلام مى?گویند: دعاى ندبه حالت تخدیرى دارد! آنها مى?گویند: اسلام مسلمانان را شبهاى جمعه در مجالس دعاى کمیل و روزهاى جمعه در محافل دعاى ندبه مشغول مى?کند، تا در محفلى گرد آمده »یابن الحسن« بگویند، بر سر و صورت خود بزنند و متوجه نشوند که در پیرامون آنها چه مى?گذرد!
این تهمتهاى ناروا از سوى مارکسیستها مطرح گردید و توسّط فریب?خوردگان مکتب آنها در میان پیروان ادیان آسمانى نیز منتشر شد.
کارل مارکس با پخش جمله معروف خود: »دین افیون ملتهاست« همه ادیان الهى را زیر سؤال برد. او مى?گفت: ادیان در خدمت زورمداران است، به مردم توصیه مى?کرد که در برابر هیئت حاکمه تسلیم شوند، هرگز در صدد عصیان و مخالفت بر نیایند، و اگر از سوى آنها دچار مشکل شدند، صبر و شکیبایى را پیشه خود سازند تا
صبر و شکیبایى را پیشه خود سازند تا پاداشهاى اخروى در انتظار آنها باشد.
اگر این تعبیر در مورد کلیسا و تعالیم انحرافى ارباب کلیسا گفته شود، عینیّت پیدا مى?کند، زیرا در اناجیل تحریف شده آمده است:
با شریر مقاومت نکن، بلکه هر که به رخساره راست تو طپانچه زند، دیگرى را نیز به سوى او بگردان. و اگر کسى بخواهد با تو دعوا کند و قباى ترا بگیرد، عباى خود را نیز به او واگذار. و هر کس ترا براى یک میل مجبور سازد، دو میل همراه او برو.
1 ولى این تهمتها با توجه به روح سلحشورى اسلام، نمى?تواند چهره درخشان اسلام را زیر سؤال ببرد. اسلامى که پیکار در راه خدا را یکى از فریضه?هاى اصلى خود قرار داده، فرار از میدان کارزار را از گناهان بزرگ شمرده، به کسانى که قدرت مهاجرت داشتند و مهاجرت نکرده، زیر یوغ ستمگران زندگى کرده، زیر بار ستم رفته?اند، وعده آتش داده است و کسى را که در راه دفاع از مال2 خود کشته شود شهید دانسته، اعلام مى?فرماید: »من قتل دون ماله فهو شهید« هرگز چنین آئینى به افیون3 بودن متهم نمى?شود.
با توجه به آیات جهاد در قرآن کریم، نکات برجسته موجود در خطبه?هاى رسول اکرم، صلّى?اللَّه?علیه?وآله، خطبه?هاى امیرمؤمنان، علیه?السلام، خطبه?هاى امام حسین، علیه?السلام، و کلمات درربار دیگر معصومین، علیهم?السلام، درباره جهاد با دشمن، پاداش شهید و کیفر تخلّف از جهاد و فرار از جبهه جنگ، هر کس آئین مقدّس اسلام را به افیون ملّتها بودن متهم کند، خود رسوا مى?شود و هرگز نمى?تواند چهره تابناک اسلام را زیر سؤال ببرد.
اما در مورد دعاى ندبه، که یکى از پرشورترین، حماسه?آفرین?ترین و هیجان انگیزترین دعاهاى اسلامى است، چنین تهمت ناروایى کارگر نمى?شود.
در این دعا پس از یک ارزیابى جالب و بحث طولانى از پیامدهاى جنگهاى بدر، حنین، خیبر، جمل، صفّین و نهروان، مظاهر مظلومیّتهاى خاندان عصمت و طهارت را بازگو کرده، فریاد برمى?آورد:
کجاست ویرانگر کاخهاى ظلم و استبداد؟
کجاست در هم شکننده قدرتهاى اهریمنى تجاوزگران؟
آنگاه کلمه »أیْنَ؛ کجاست؟« 38 بار تکرار شده، و در هر فرازى از فرازهاى سى و هشتگانه یکى از ویژگیهاى آن منتقم خونهاى به ناحق ریخته شده در طول تاریخ بیان شده است.
چقدر دور از انصاف و جوانمردى است که این دعا را با این مضامین حماسه آفرین و شورانگیز، موجب تخدیر و افیون توده?ها معرّفى کنند!
چقدر زیبا و بجاست که شبهاى جمعه به دعاى کمیل اختصاص یافته و صبحهاى جمعه به دعاى ندبه؛ که شب جمعه، شب رحمت، شب استغفار، شب توبه و انابه است و دعاى کمیل زیباترین واژه?هاى مناجات و استغفار برخاسته از سویداى دل و اعماق روح انسانف اصلاح?طلب را به تصویر مى?کشد، و روز جمعه که روز موعود، روز انتظار، روز بسیج همگانى منتظران و روز فراخوانى?شیفتگان است، با تعبیرهاى شفّاف، هیجان?انگیز، آگاهى?بخش، حرکت آفرین، الهام بخش؛ و مشحون از نکات برجسته سیاسى و عقیدتى، آغاز شود و در طول ساعات روز لحظه به لحظه بر تحرّک و پویایى نشأت گرفته از این دعاى پر احساس افزوده شود.
× × ×
آیا دعاى ندبه بدعت است؟
معترض مى?گوید: دعاى ندبه بدعت است؛ زیرا بدعت به اعمال و عقایدى گفته مى?شود که در اسلام نبوده و بعد از عهد پیامبر و امامان پیدا شده و به ایشان نسبت داده مى?شود، مانند همین دعاى ندبه، که در زمان رسول اکرم و ائمّه هدى، علیهم?السلام، نبوده، و هیچکس در آن زمان این دعا را نخوانده و در هیچ مدرکى ذکرى از آن نشده?است.
بدعت به معناى وارد کردن چیزى در برنامه?هاى دینى است که از پیامبر اکرم و ائمّه هدى، علیهم?السلام، چیزى به طور خاص کلامى درباره آن نرسیده باشد و عمومات نیز شامل آن نباشد.
برخى از گروههاى منحرف معناى بدعت را بسیار توسعه داده?اند و بسیارى از مصادیق سنّت را بدعت نامیده?اند، مثلاً وهّابیان زیارت اهل قبور، گریه در سوگ عزیزان، تعمیر قبر، ساختن گنبد و بارگاه برفراز قبور اولیاى الهى، تأسیس مجالس سوگوارى و مانند آنها را بدعت شمرده?اند، در حالى که هر یک از آنها با دلایل معتبر و اسناد مورد اعتماد از شخص رسول اکرم، صلّى?اللَّه?علیه?وآله، رسیده و عمومات شرع نیز شامل آنها شود و در کتابهاى مربوطه بتفصیل در مورد آنها بحث شده?است.
امّا در مورد دعاى ندبه: اوّلاً: بالخصوص از معصوم، علیه?السلام، شرف صدور یافته، چنانکه در قسمتهاى پیشین بتفصیل بازگو نمودیم.
ثانیاً: اگر دلیل خاصّى هم نداشتیم عمومات شامل آن مى?شد؛ زیرا متن آن حمد و ثناى پروردگار، درود و تحیّت بر رسول گرامى و اهل?بیت عصمت و طهارت و ذکر فضائل و مناقب اهل?بیت، علیهم?السلام، است، که همه از نظر شرع مقدّس مطلوب است و عمومات فراوانى داریم که به آنها امر نموده، همگان را به انجام دادن آنها ترغیب و تشویق نموده?است.
ثالثاً: اگر فرضاً کسى این متن را با این خصوصیّات خودش انشا مى?کرد، باز هم اشکالى نداشت؛ زیرا انشاى خطبه، قصیده، دعا، مناجات و هر متن دیگرى که شامل مطالب درست و صحیح اعتقادى باشد، شرعاً مانعى ندارد، چنانکه در روایات متعدّد از امام صادق، علیه?السلام، روایت شده?است که فرمود:
إنّ أفضل الدّعاء ماجرى على لسانک.
بهترین دعاها آن دعایى است که بر زبانت جارى شود.4
چیزى که هست این است که اگر کسى دعایى را انشا کند، حق ندارد آن را به معصوم نسبت دهد و نمى?تواند به استحباب خواندن آن در زمان یا مکان خاصّى فتوا دهد. و اگر دعایى از معصوم رسیده، نمى?تواند در آن تصرّف کند و چیزى را بر آن بیفزاید. و لذا علماى بزرگوار و محدّثان عالیمقدار در کتب ادعیه و زیارات تلاش فراوان کرده?اند که نسخه بدلها را ثبت کنند تا اختلافات موجود در نسخه?هاى خطّى از بین نرود، و نسلهاى بعدى بتوانند با تلاش و کنکاش بیشتر متن مورد اعتمادترى را به?دست آورند.
از این رهگذر اگر مفاتیح الجنان را مورد دقت و بررسى قرار دهید، ملاحظه خواهید نمود که در هر صفحه از صفحات آن چندین نسخه بدل در کنار آن ثبت شده، تا راه رسیدن به متن صحیح و عبارت مأثور از بین نرود.
محدّث قمى پس از زیارت وارث، بحث مفصّلى کرده که در کتابى یک جمله بر متن زیارت وارث افزوده شده و بشدّت از آن نهى کرده و هشدار داده?است.5
محدّث نورى کتاب مستقلّى در این رابطه تألیف کرده، همه طبقات را عموماً و اهل منبر را خصوصاً از کم و زیاد کردن کلمات مأثور از معصوم، علیه?السلام، برحذر داشته?است.6
× × ×
آیا دعاى ندبه با عقل منافات دارد؟
معترض مى?گوید: این دعا را در هزاران مکان، از مساجد، تکایا، مشاهد مشرّفه، اماکن متبرّکه و منازل شخصى، به صورت فردى و دسته جمعى مى?خوانند، آیا امام زمان، علیه?السلام، در همه آنها حاضر و ناظر است؟
سپس اضافه مى?کند: در کتاب »کافى«، باب زیارة النّبى، صلّى?اللَّه?علیه?وآله، منقول است که رسول خدا فرمود:
من سلام امّتم را از راه دور نمى?شنوم، بلکه ملائکه الهى به من مى?رسانند!
در پاسخ باید عرض کنم:
اوّلاً: جناب معترض حدیث وارد در کتاب شریف »کافى« را تحریف کرده است، در کافى دو حدیث در این رابطه هست که متن آنها را در زیر مى?آوریم:
1- امام صادق، علیه?السلام، خطاب به اصحاب خود فرمود:
مرّوا بالمدینة فسلّموا على رسول?اللَّه، صلّى?اللَّه?علیه?وآله، من قریب، و إن کانت الصّلاة تبلغه من بعید.
مسیر خود را از مدینه قرار دهید و به رسول اکرم، صلّى?اللَّه?علیه?وآله، از نزدیک سلام کنید، اگر چه از دور هم درود و تحیّت به آن حضرت مى?رسد.7
2- و در حدیث دیگرى فرمود:
صلّوا إلى جانب قبر النّبى، صلّى?اللَّه?علیه?وآله، و إن کانت صلاة المؤمنین تبلغه أینما کانوا.
در کنار قبر پیامبر، صلّى?اللَّه?علیه?وآله، صلوات و سلام بفرستید، اگر چه مؤمنان در هر کجا باشند، صلوات و سلامشان به آن حضرت مى?رسد.8
برخلاف نقل معترض، هر دو حدیث شریف دلالت مى?کنند براین که در هر نقطه عالم به حضرت رسول اکرم، صلّى?اللَّه?علیه?وآله، عرض ادب شود، به آن حضرت مى?رسد، اگر چه شایسته آن است که مؤمنان رحل سفر بربندند و به سرزمین مدینه شرفیاب شوند و از نزدیک عرض ادب نمایند.
ثانیاً: مطابق احادیث فراوان همه دنیا در مقابل امام، علیه?السلام، همانند کفف دست اوست و چیزى در شرق و غرب جهان نیست که از امام پوشیده باشد، چنانکه امام صادق، علیه?السلام، در این رابطه مى?فرماید:
إنّ الدّنیا لتمثّل الامام فى مثل فلقة الجوز، فلا یعزب منها شى?ء، و إنّه لیتناولها من اطرافها، کما یتناول أحدکم من فوق مائدته مایشاء.
همه دنیا در برابر امام، علیه?السلام، همانند یک قطعه گردو جلوه مى?کند، چیزى از آن از امام پوشیده نمى?باشد، و امام در هر گوشه آن هرگونه بخواهد، تصرّف مى?کند، چنانکه یکى از شما آنچه را بخواهد از روى سفره خود برمى?دارد.9
و در حدیث دیگرى فرمود:
إنّه إذا تناهت الأمور إلى صاحب هذا الأمر رفع اللَّه تبارک و تعالى له کلّ منخفض من الأرض، و خفض له کلّ مرتفع، حتى تکون الدّنیا عنده بمنزلة راحته، فایکّم لو کانت فى راحته شعرة لم یبصرها.
هنگامى که امر امامت به صاحب این امر منتهى شود، خداوند همه نقاط پست زمین را براى او مرتفع سازد و همه نقاط مرتفع جهان را براى او هموار نماید، تا همه کره زمین در برابر او همانند کفف دست او شود. پس اگر یکى از شما مویى در کف دستش باشد، مگر ممکن است که از دیدن آن ناتوان باشد؟!10
من نمى?دانم امام، علیه?السلام، سعه علم و احاطه علمى حضرت بقیّةاللَّه، ارواحنافداه، را با چه بیانى تشریح کند، تا جناب معترض بفهمد که وجود مقدّس حضرت بقیّةاللَّه همه مجالس دعاى ندبه را در اقطار و اکناف جهان مى?بیند و بانگهاى یا ابن الحسن آنها را مى?شنود و از مقدار اخلاص هر یک از شرکت کننده?ها آگاه است و انگیزه حضور فرد فرد آنان را مى?داند و به هر یک از آنها به مقدار اخلاص و معرفتش عنایت مى?کند.
مگر آقاى معترض آیه شریفه:
و قل اعملوا فسیرى اللَّه عملکم و رسوله و المؤمنون.
بگو: شما عمل کنید، که خداوند اعمال شما را مى?بیند، پیامبرش و مؤمنان نیز.11
نخوانده و به عرض اعمال معتقد نیست و نمى?داند که براساس روایات فراوان منظور از مؤمنان در این آیه شریفه، پیشوایان معصوم، علیهم?السلام، مى?باشند.12
مگر او آیات مربوط به گواه بودن رسول اکرم و امامان معصوم را در قرآن کریم نخوانده و نمى?داند که13 منظور از گواهان امامان معصوم هستند؟ مگر ممکن است که پیامبر14 اکرم، صلّى?اللَّه?علیه?وآله، و امامان معصوم، علیهم?السلام، به چیزى که ندیده?اند گواهى بدهند؟!
در جایى که رسول گرامى در مورد مردگان معمولى مى?فرماید:
حتّى إنّه لیسمع قرع نعالهم.
مردگان صداى کفش رهگذرها را مى?شنوند.15
او چگونه به خود جرأت مى?دهد و مى?گوید: رسول اکرم صلوات و سلام مردمى را که از دور به او سلام مى?کنند نمى?شنود!!
چقدر حماقت لازم است که انسان تصوّر کند که هر روز بیش از یک میلیارد مسلمان در اقطار و اکناف جهان در سلام نمازهاى واجب و مستحب خود بگویند:
السّلام علیک ایّها النّبى و رحمةاللَّه و برکاته.
و رسول گرامى، صلّى?اللَّه?علیه?وآله، هیچیک از سلامها را نشنود و همه مسلمانان این سلام را که براساس فرمان الهى انجام مى?دهند، به صورت لغو و عبث انجام داده باشند!
اوامرى که براى زیارت رسول اکرم، صلّى?اللَّه?علیه?وآله، از راه دور رسیده، و متن بسیار طولانى زیارتنامه پیامبر اکرم از راه دور، که از امام صادق، علیه?السلام، رسیده16 آیا - نعوذ باللَّه - همه?اش بیهوده است؟
این همه روایات از ائمّه، علیهم?السلام، در مورد کسى که راهش دور باشد؟ و قدرت تشرّف به زیارت حضرت سیّدالشهداء، علیه?السلام، را نداشته باشد، که به صحرا و یا پشت بام رفته به سوى کربلا توجّه نموده، آن حضرت را از راه دور زیارت کند آیا همه?اش لغو17 و بیهوده است؟
کسانى که در این مسائل شک و تردید دارند و اهل عناد نیستند، باید یک دوره درس امام?شناسى بخوانند و اعتقادشان را در مورد امام زمانشان تصحیح نمایند، تا مشمول این حدیث شریف نباشد:
من مات و لم یعرف امام زمانه، مات میتة جاهلیّة.
هر کس در حالى که امام زمانش را نمى?شناسد از دنیا برود، به مرگ جاهلى از دنیا رفته است.18
که خسران بزرگى است و هرگز قابل جبران نیست.
ثالثاً: شرط دعاى ندبه، حضور حضرت ولى?عصر، ارواحنافداه، در مجالس دعاى ندبه نیست، کسى که مى?گوید باید امام عصر در این مجالس حضور پیدا کند و گرنه خواندن دعاى ندبه برخلاف عقل است، مثل این است که بگوید چون میلیونها مسلمان در نمازهاى خود مى?گویند: »السّلام علیک ایّها النّبى و رحمة اللَّه و برکاته« پس باید پیامبر اکرم در یک لحظه در میلیونها نقطه حضور پیدا کند و آن غیر ممکن است، پس این نمازها غیر معقول است!
رابعاً: در خود دعاى ندبه مى?خوانیم:
بنفسى أنت من مغیّب لم یخل منّا.
جانم به فداى تو غایب از نظر، که هرگز مجالس ما از تو خالى نیست.
روى این بیان و مطابق اعتقاد ضرورى ما، همیشه و در همه جا در تحت نظارت، عنایت و رعایت حجّت خدا هستیم و چیزى از ما بر آن حضرت پوشیده نیست و همواره و در همه حال، سعه علمى آن حضرت ما را در بر دارد. و این مقدار براى معقول بودن دعاى ندبه و صحیح بودن خطابهاى »یابن الحسن« کافى است و اگر فرشته?هایى براى ابلاغ سلام به پیشگاه رسول گرامى اسلام یا امامان نور تعیین شده?اند، جهت تشریفاتى دارند و همانند تعیین فرشتگان براى ثبت اعمال بندگان مى?باشند، در حالى که خداوند متعال از همه اعمال آشکار و نهان بندگان آگاه مى?باشد.
× × ×
آیا دعاى ندبه با اعتقاد به امامت دوازده امام ناسازگار است؟
در روزهایى که بازار حمله بر دعاى ندبه داغ بود، یکى از نویسندگان معروف نوشت: »مطالعه دقیق متن دعاى ندبه، که از ائمّه ما به تصریح و ترتیب نام نمى?برد و پس از حضرت امیر، علیه?السلام، که بتفصیل از مناقب و فضائل وى سخن مى?گوید، ناگهان و بى?واسطه به امام غایب خطاب مى?کند، باز این سؤال بیشتر در ذهن مطرح مى?شود«.19
نویسنده یاد شده، از به کار رفتن واژه?هایى چون: »رضوى« و »ذى طفوى« در دعاى ندبه، چنین استنباط کرده که دعاى ندبه از عقاید کیسانیه نشأت گرفته و مخاطب دعاى ندبه را شخصى غیر از مهدى منتظر، ارواحنافداه، تصوّر کرده?است، آنگاه فراز بالا را شاهد دیگرى بر مدّعاى خود پنداشته است.
ما پاسخ روشن این مطلب را در ذیل پرسش چهارم بتفصیل بیان کردیم، دیگر نیازى به تکرار نمى?بینیم.
× × ×
آیا معقول است که دعاى ندبه از معصوم صادر شود؟
معترض مى?گوید: هرگز ممکن نیست که دعاى ندبه از یکى از امامان معصوم صادر شود؛ زیرا اوّلاً: حضرت مهدى، علیه?السلام، در آن زمان هنوز متولّد نشده بود، امامى که از نیروى کامل عقل برخوردار است، چگونه ممکن است چنین فردى را مورد خطاب قرار دهد و در فراقش اشک بریزد؟
ثانیاً: پرسش از جایگاه او با تعبیر »لیت شعرى...« با موقعیّت امام معصوم سازگار نیست.
در مورد پرسش اوّل در قسمتهاى پیشین بتفصیل سخن گفتیم، و فرازهایى از امامان معصوم، از جمله از حضرت صادق، علیه?السلام، نقل کردیم، که بیش از یک قرن، پیش از تولّد آن حضرت، او را مخاطب قرار داده مى?فرماید:
سیّدى! غیبتک نفت رقادى وضیّقت علىّ مهادى، و ابتزّت منّى راحة فؤادى.
اى سیّد و سرور من، غیبت تو خواب را از دیدگانم ربوده، عرصه را بر من تنگ نموده، آسایش و آرامش را از من سلب کرده است.20
روى این بیان اگر شخص مورد نظر یک فرد معمولى نباشد، بلکه گل سر سبد جهان آفرینش باشد، شایسته است که قرنها پیش از ولادتش، مورد خطاب و ندبه افراد عاقل و معصوم قرار بگیرد.
و این معنى به حضرت بقیّةاللَّه، ارواحنافداه، اختصاص ندارد، بلکه در مورد جدّ بزرگوارش سالار شهیدان حضرت اباعبداللَّه الحسین، علیه?السلام، نیز واقع گردیده و همه سفیران الهى از حضرت آدم، علیه?السلام، تا حضرت خاتم، صلّى?اللَّه?علیه?وآله، در مصائب آن حضرت اشک حسرت ریخته?اند. 21
روى این بیان مخاطب قرار دادن کسى که هنوز به دنیا نیامده و گریه کردن و ندبه نمودن در فراق و یا بر مصائب او، با عقل سلیم هیچ منافاتى ندارد، اگر چه بیمار دلان آن را با ذوق خود سازگار نیابند.
امّا در مورد قسمت دوم معروض مى?داریم که جمله »لیت شعرى« به عنوان پرسش حقیقى نیست، بلکه یک جمله ظریف ادبى است که نقاط ظریف ادبى فراوانى را در بر دارد و نظیر همین عبارت، در زیارتنامه?اى که سیّد ابن طاووس و علاّمه مجلسى براى حضرت بقیّةاللَّه، ارواحنافداه، نقل کرده?اند، آمده است:
لیت شعرى أین استقرّت بک النّوى.
اى کاش مى?دانستم در کجا رحل اقامت افکنده?اى؟22
روى این بیان این تعبیر به دعاى ندبه اختصاص ندارد و در زیارتنامه سرداب مقدّس نیز آمده است و چنین پرسشى با مقام عصمت و امامت منافات ندارد.
× × ×
آیا فرازهایى از دعاى ندبه با قرآن ناسازگار است؟
معترض مى?گوید: برخى از فرازهاى دعاى ندبه با قرآن کریم ناسازگار است:
1- این جمله دعاى ندبه که مى?گوید:
و سألک لسان صدق فى الآخرین فأجبته وجعلت ذلک علیّاً.
[حضرت ابراهیم، علیه?السلام] از تو زبان راستى در میان آیندگان خواست، پس تو آن را اجابت کردى و او را »على« قرار دادى.
افترا به قرآن و حضرت ابراهیم است؛ زیرا منظور از »لسان صدق« در قرآن کریم، نام نیک است نه حضرت على، علیه?السلام.
در پاسخ باید عرض کنیم که این مطلب در ضمن دو آیه از دو سوره، در قرآن کریم آمده است:
1) در سوره مبارکه شعرا از زبان حضرت ابراهیم، علیه?السلام، نقل شده است که:
و اجعل لى لسان صدق فى الآخرین.
براى من در میان آیندگان زبان راستى قرار بده.23
2) در سوره مبارکه مریم در مورد حضرت ابراهیم و دو تن از تبارش، اسحاق و یعقوب مى?فرماید:
و وهبنا لهم من رحمتنا و جعلنا لهم لسان صدق علیّاً.
از رحمت خود آنها را بهره?مند ساختیم و براى آنها »على« را زبان راست قرار دادیم.24
روى این بیان، فراز یاد شده از دعاى ندبه، که ناظر به دو آیه از قرآن کریم و اقتباس بسیار نیکویى از آن است، نه تنها افترا نیست، بلکه خواسته او که در قرآن به تعبیر »لسان صدق« بیان شده، در دعا نیز به همان تعبیر آمده، و اجابت پروردگار که به تعبیر »علیّاً« در قرآن بیان شده، در دعا نیز به همان تعبیر آمده?است.
با توجّه به روایات فراوانى که از امامان نور در تفسیر این دو آیه شریفه وارد شده، منظور از واژه »علیّاً« در آیه شریفه حضرت على، علیه?السلام، است. و اینک به برخى از روایات اشاره مى?کنیم:
1) شیخ صدوق، طاب?ثراه، در ضمن یک حدیث بسیار طولانى از امام صادق، علیه?السلام، روایت کرده که منظور از »علیّاً« در این آیه شریفه، على?بن?ابى?طالب، علیه?السلام، است.25
2) على بن ابراهیم از پدرش، از امام حسن عسکرى، علیه?السلام، روایت کرده که منظور از »علیّاً« در این آیه شریفه امیرمؤمنان، علیه?السلام، است.26
3) هاشم، جدّ على بن ابراهیم مى?گوید: نامه نوشتم به محضر مقدّس امام حسن عسکرى، علیه?السلام، و تفسیر این آیه شریفه را از آن حضرت جویا شدم، نامه را گرفتند و در زیر آن نوشتند:
خداوند ترا توفیق دهد و ترا بیامرزد، منظور از آن امیرمؤمنان على، علیه?السلام، است.27
4) یونس بن عبدالرّحمن به محضر مقدّس امام رضا، علیه?السلام، عرضه داشت: گروهى از من پرسیده?اند که نام مقدّس امیرمؤمنان، علیه?السلام، در کجاى قرآن است؟ من به آنها گفتم: در آیه شریفه »و جعلنا لهم لسان صدق علیّاً«. فرمود راست گفته?اى، مطلب همانگونه است.28
5) ابوبصیر از امام صادق، علیه?السلام، روایت مى?کند که منظور از »علیّاً« در این آیه شریفه على?بن ابى?طالب، علیه?السلام، است.29
6) مفضّل نیز از امام صادق، علیه?السلام، در ضمن یک حدیث طولانى روایت کرده که منظور از »علیّاً« در این آیه مبارکه حضرت على?بن ابى?طالب، علیه?السلام، است.30
روى این بیان براساس روایات فراوانى که به تعدادى از آنها اشاره کردیم، منظور از »علیّاً« در آیه شریفه »و جعلنا لهم لسان صدق علیّاً«31 امیرمؤمنان، علیه?السلام، است. پس اگر در دعاى شریف ندبه »لسان صدق« به وجود مقدّس امیرمؤمنان، علیه?السلام، تفسیر شود، دقیقاً مطابق با واقع است و هیچگونه تهمت و افترایى در کار نیست. در حالى که در دعاى ندبه تصریح به آن حضرت نشده است، بلکه همانند آیه شریفه »و جعلتَ ذلک علیّاً« آمده است. پس اگر منظور از »علیّاً« در قرآن حضرت على، علیه?السلام، باشد، در اینجا نیز منظور آن حضرت است، و اگر در قرآن به معناى لغوى به کار رفته باشد، در اینجا نیز همان منظور خواهد بود.
در پایان این بخش اضافه مى?کنیم که تفسیر »علیّاً« در این آیه شریفه به حضرت على، علیه?السلام، به احادیث شیعه اختصاص ندارد، بلکه علاّمه بحرانى از طریق عامّه نیز روایت کرده که منظور از »لسان صدق« در این آیه شریفه، حضرت على، علیه?السلام، است.32
جالبتر این که حافظ حسکانى نیز در ذ0
پى?نوشتها:
1. کتاب مقدس، انجیل متّى، باب 4، بندهاى 41-39.
2. سوره نساء (4)، آیه 97.
3. الشیخ الصدّوق، عیون اخبار الرضا، ج2، ص122.
4. السیدابن الطاووس، الأمان من أخطار الأسفار، ص19.
5. المحدّث القمى، مفاتیح الجنان، ص524.
6. المحدّث النورى، کتاب لؤلؤ و مرجان .
7. الکلینى، الکافى، ج4، ص552.
8. همان، ص553.
9. الشیخ المفید، الاختصاص، ص217.
10. العلاّمة المجلسى، بحارالأنوار، ج52، ص328.
11. سوره توبه(9)، آیه 105.
12. الکلینى، الکافى، ج1، ص219.
13. سوره نساء (4)، آیه 45؛ سوره بقره (2)، آیه 138؛ سوره حج (22)، آیه 78.
14. الکلینى، الکافى، ج1، ص190.
15. البخارى، صحیح البخارى، ج2، ص113.
16. السیدابن الطّاووس، مصباح الزّائر، ص66.
17. ابن قولویه، کامل الزّیارات، ص301.
18. در کتاب »او خواهد آمد« منابع حدیث شریف را از دهها منبع حدیثى شیعه و سنّى بر شمرده?ایم. [او خواهد آمد، چاپ نهم، ص92-73].
19. دکتر على شریعتى، انتظار مذهب اعتراض، ص10.
20. الشیخ الطوسى، کتاب الغیبة، ص167.
21. در اینجا به منابع گریه شمارى از پیامبران سلف که دهها قرن پیش از تولّد آن حضرت، براى مصائب امام حسین، علیه?السلام، اشک ریخته?اند، اشاره مى?کنیم:
1) حضرت آدم، علیه?السلام، بحارالأنوار، ج44، ص245.
2) حضرت نوح، علیه?السلام، بحارالأنوار، ج44، ص243.
3) حضرت ابراهیم، علیه?السلام، معانى الأخبار، ص201.
4) حضرت سلیمان، علیه?السلام، بحارالأنوار، ج44، ص244.
5) حضرت خضر، علیه?السلام، تفسیر قمى، ج2، ص38.
6) حضرت موسى، علیه?السلام، امالى شیخ صدوق، ص479.
7) حضرت عیسى، علیه?السلام، امالى شیخ صدوق، ص598.
22. السید ابن الطاووس، مصباح الزّائر، ص423؛ العلاّمة المجلسى، بحارالأنوار، ج102، ص87.
23. سوره شعراء (26)، آیه 84.
24. سوره مریم(19)، آیه 50.
25. الشّیخ الصّدوق، کمال الدّین و تمام النّعمة، ج1، ص139.
26. علىّ?بن ابراهیم، تفسیر القمّى، ج2، ص51.
27. النّجفى، تأویل الآیات الظّاهرة، ج1، ص304.
28. البحرانى، تفسیر البرهان، ج3، ص717.
29. ابن شهر آشوب، مناقب آل ابى?طالب، ج3، ص129.
30. الشّیخ الصّدوق، معانى الأخبار، ص129.
31. سوره مریم (19)، آیه 50.
32. ر.ک: البحرانى، اللّوامع النّورانیّة، ص269.
33. ر.ک: الحسکانى، شواهد التنّزیل، ج1، ص463.
34. سوره اسراء (17)، آیه 1.
35. سوره النّجم(53)، آیه 18-9.
36. ابن هشام، السّیرة النبویّه، ج2، ص255.
37. الطّبرسى، مجمع البیان، ج9، ص265.
38. الشیخ الطّوسى، التّبیان، ج9، ص424؛ العلاّمة المجلسى، اعتقادات، ص34.
39. ر.ک: مکارم شیرازى، همه مى?خواهند بدانند؛ سبحانى تبریزى، فروغ ابدیت، ج1، ص320-305؛ در مورد معراج و پاسخ به شبهات بداندیشان، به کتابهاى مربوطه رجوع شود.
40. ابن شهر آشوب، مناقب آل ابى?طالب، ج1، ص152.
41. سوره مزمّل (73)، آیه 9.
42. سوره الرّحمن (55)، آیه 17.
43. سوره معارج (70)، آیه 40.
44. سوره حج، (22)، آیه 26.