شوخی کردن ،از آن دسته اعمالی است که در روایات ما گاهی به آن سفارش شده و گاه از آن نهی شده است ،اما باید دید این نگرش دوگانه به این عمل به چه خاطر است؟
گر چه مزاح و شوخی در جای خود بسی پسندیده است؛ اما اگر با شرایط و آدابش توأم نباشد، پیامدهای نامطلوبی در پی خواهد داشت. گوشهای از این آداب را باز خوانی میکنیم:
1. منطقی و بحق باشد: شوخی به معنای بیادبی، حرفهای لغو و بیهوده، سخن بیجا و نیش دار نیست. آن خوشمزگی که باعث آبرو ریزی افراد یا فاش شدن اسرار دیگران شود گناه است. پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله میفرماید:
«انی لامزح ولا اقول الا حقا؛ 1 براستی من مزاح میکنم، ولی جز حق بر زبان نمیآورم.»
«گروهی در محضر رسول خدا صلی الله علیه و آله نشسته بودند. مردی از اصحاب برخاست تا بیرون رود، ولی فراموش کرد کفشهای خود را بردارد، یکی از اصحاب کفشهای او را مخفی کرد. مرد بازگشت و گفت: کفشهای من کجاست؟ گفتند: ما کفشهای تو را ندیدیم. حضرت متوجه آنان شد و فرمود: چرا مؤمنی را میترسانید؟ عرض کردند: شوخی میکنیم. حضرت دو یا سه بار سخن خود را تکرار فرمود: فکیف بروعة المؤمن؛ زجر دادن مؤمن چه زشت است؟» 2
یکی از یاران امیرالمؤمنین علی علیه السلام از ایشان پرسید: شخصی با گروهی نشسته است. بین آنان سخنانی گفته میشود و آنان با هم مزاح و شوخی میکنند و میخندند آیا اشکالی دارد؟
حضرت فرمود:
«لاباس مالم یکن، فظننت انه عنی الفحش، ثم قال: ان رسول الله صلی الله علیه و آله کان یاتیه الاعرابی فیهدی الیه الهدیة، ثم یقول مکانه: اعطنا ثمن هدیتنا، فیضحک رسول الله صلی الله علیه و آله وکان اذا اغتم یقول: ما فعل الاعرابی لیته اتانا؛ 3
باکی نیست تا آنجا که نباشد - و گمانم که مقصودش فحش بود - [یعنی در صورتی که به فحش و هرزه گویی نکشد و فحش در آن نباشد] . سپس فرمود: شیوه رسول خدا صلی الله علیه و آله این گونه بود که عرب بیابانی نزدش میآمد و هدیهای برایش میآورد و همانجا میگفت: بهای هدیه ما را بده، پس رسول خدا صلی الله علیه و آله میخندید و هر زمان که اندوهگین میشد میفرمود: آن عرب بیابانی چه شد؟ کاش نزد ما میآمد.»
بنابراین، بسیاری از شوخیهای رایج که با توهین و تمسخر فردی همراه است و یا شوخیهایی به نام قوم و مردم یک شهر همچون عرب، ترک، فارس و... نارواست.
پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله میفرماید:
«ان الرجل لیتکلم بالکلمة فی المجلس، لیضحکهم بها، فیهوی فی جهنم ما بین السماء والارض؛ ویل للذی یحدث فیکذب لیضحک القوم، ویل له، ویل له، ویل له؛ 4
کسی در جلسهای کلمهای میگوید تا اهل مجلس را بخنداند، در نتیجه به اندازه فاصله آسمان تا زمین در قعر جهنم سقوط میکند. وای بر کسی که هنگام سخن، دروغ میبافد تا مردم را بخنداند!!
وای بر او! وای بر او! وای بر او!»
2. شرایط زمان و مکان و روحیات شخصی: باید شرایط روحی، سنی و موقعیت زمانی طرف گفتگو رعایت شود. گاهی شخص مقابل، از نظر روحی آمادگی شوخی ندارد؛ مانند شوخی با شخص بیمار یا در حال خواب و مطالعه. در این موارد نباید با او شوخی کرد. اگر این نکته رعایت نشود، شوخی نقش صحیح خود را از دست خواهد داد و به جای نشاط، جنگ و نزاع ایجاد خواهد شد. بسیاری از کینهها و برخوردها ابتدا از یک شوخی بی جا سرچشمه گرفته و به تدریج به نقطه خطرناکی رسیده است.
3. رعایت اعتدال:
اندازه شوخی را باید رعایت کرد. همچون نمک غذا که اگر زیاد باشد، از شوری نمیتوان آن طعام را خورد و اگر کم باشد غذا بی مزه میشود و تنها در صورتی که نمک آن اندازه باشد غذایی مطبوع و خوشمزه میشود.
امیرالمؤمنین علیه السلام میفرماید: «الکامل من غلب جده هزله؛ 5 انسان کامل، کسی است که جدی هایش بر شوخیهایش غالب باشد.»
اندازه نگهدار که اندازه نکوست هم لایق دشمن است و هم لایق دوست
4. تناسب سنی، جنسی و رعایت جهات شرعی: مثلا بانامحرم نباید شوخی کرد. ابوبصیر میگوید:
«در کوفه به یکی از بانوان، درس قرآن میآموختم. روزی با او شوخی کردم. پس از آن خدمت امام باقر علیه السلام رسیدم، آن حضرت فرمود: این چه سخنی بود که به آن زن گفتی؟ من از شدت شرم صورتم را با دستم پوشاندم. امام علیه السلام فرمود: لاتعودن الیها؛ 6 مبادا هرگز نزد آن زن برگردی!»
گوشهای از زیانهای شوخی زیاد:
1. از بین رفتن حرمت، شخصیت و اعتبار انسان: انسان در جامعه، نیازمند شان و اعتبار اجتماعی است. شوخی زیاد این اعتبار و ارزش را از بین میبرد. حضرت امیر علیه السلام فرمودند:
«کثرة المزاح تذهب بماء الوجه و کثرة الضحک تمحو الایمان؛ 7 کثرت مزاح آبرو را میریزد و خنده زیاد، ایمان را نابود میسازد.» نیز فرمودند:
«من کثر مزاحه استحمق؛ 8 هر که مزاحش زیاد باشد نادان و احمق به شمار میرود.»
در عصر امام سجاد علیه السلام مرد یاوه گویی بود که مردم رابا حرکات خنده آور خود میخنداند و مردم او را «دلقک» میخواندند. روزی از کنار امام علیه السلام رد شد و گفت: «این مرد، مرا خسته کرده است. هر کاری میکنم نمیخندد.» و برای اینکه بتواند امام علیه السلام را بخنداند، عبای آن حضرت را از دوشش برداشت و فرار کرد. حضرت به او اعتنایی نکرد. دیگران او را دنبال کردند و عبا را از او گرفتند و به حضور امام علیه السلام آوردند. امام علیه السلام فرمود: «او چه کسی بود؟» گفتند: «مردی دلقک و یاوه سراست که مردم مدینه را با کارهای خود میخنداند.» فرمود: «به او بگویید: ان لله یوما یخسر فیه المبطلون؛ 9 قطعا خداوند متعال روزی دارد که در آن روز - قیامت - [یاوه سرایان و] بیهوده گرایان زیان میبینند.»
2. جرات مردم بر جسارت به انسان: یکی دیگر از آثار زشت مزاح زیاد که نتیجه امر قبلی است عبارت است از جری شدن مردم بر انسان. از اینرو حضرت صادق علیه السلام فرمودند: «لاتمازح فیجترا علیک؛ 10 مزاح مکن که بر تو جرات پیدا میکنند.»
3. عداوت و دشمنی: شوخی زیاد و بی مورد موجب کینه و دشمنی میشود. امیرالمؤمنین علیه السلام فرمود:
«المزاح یورث الضغائن 11 ؛ مزاح، کینهها را در پی دارد.»
نیز فرمود:
«دع المزاح، فانه لقاح الضغینة 12 ؛ مزاح را رها کن که بذر کینه است.»
نیز فرمودند:
«لکل شی ء بذر و بذر العدواة المزاح؛ 13 هر چیزی بذری دارد و بذر دشمنی مزاح است.»
پی نوشت ها :
1) بحارالانوار، ج 16، ص 298.
2) الترغیب و الترهیب، ج 3، ص 484.
3) اصول کافی، ج 2، ص 663.
4) امالی، شیخ طوسی، ص 536 - 537.
5) شرح غرر الحکم، ج 2، ص 162.
6) بحارالانوار، ج 46، ص 258.
7) بحارالانوار، ج 72، ص 259.
8) شرح غررالحکم، ج 5، ص 195.
9) بحارالانوار، ج 46، ص 68.
10) وسائل الشیعه، ج 12، ص 118.
11) تحف العقول، ص 86.
12) شرح غررالحکم، ج 4، ص 18.
13) همان، ج 5، ص 24.
فرآوری : محمدی
بخش اخلاق و عرفان اسلامی تبیان