1ـ نـرمخـویـى در مقـابل دیگـران و احتـرام به زنـان
پیامبـراکـرم (ص) فـرمـوده است: بهترین شما نرمخـوترین شما به اطرافیان و بزرگوارترین شما به زنان است. (مسند فاطمه الزهراء (س) ، ص 221)
2ـ على (ع) رهبر و پیشوا
پیامبر اکرم (ص) فرمود:
هر که من سرپرست اویم، پس على سرپرست اوست و هر که را من رهبر اویم ، پس على رهبر اوست. ( بهجه ، ج 1، ص 285. )
3ـ على (ع) بهترین داور
گروهى از فرشتگان درباره ی چیزى با یکدیگر مشاجره نمودند، حاکم و داورى را از بنى آدم تقاضا کردند، خداوند متعال به آنها وحى فرمود که خـودتان انتخاب کنید و آنان على ابن ابیطالب را برگزیدند. ( بهجه ، ج 1، ص 306 )
4ـ داناترین و نخستین مسلمان
رسول خدا (ص) به مـن فرمودند: شوهر تو در دانش داناترین مردم و نخستین مرد مسلمان و در بردبارى برترین مردم است. ( بهجه، ج 1، ص 302)
5ـ کمک به ذرارى ( فرزندان ) پیامبر
پیامبر اکرم (ص) فرمود:هرکسى براى فردى از فرزندان من کارى انجام دهد و بر آن کار پاداشى نگیرد. مـن پاداش دهنـده او خـواهـم بـود. ( بحـارالانوار، ج 96، ص 225)
6 ـ على و شیعیان
پیامبر خدا (ص) به على(ع) نگریست و فرمـود: این شخص و پیروانش در بهشت اند. ( احقاق الحق، ج 7، ص 308)
7 ـ شیعه على در قیامت
پیـامبـر خـدا به علـى(ع) فـرمـود: اى ابـاالحسـن ، آگـاه بـاش که تو و پیروانت در بهشت هستید. ( احقاق الحق ، ج 7، ص 307)
8 ـ پیامبر در جمع اهل بیت
بر رسول خدا(ص) وارد شدم، جامه اى را گستراند و فرمود: بنشین. در این وقت حسن(ع) آمد ، فرمـود: نزد مادرت بنشیـن، بعداً حسیـن (ع) آمـد. فـرمـود: با اینها بنشین. پـس على (ع) آمد . فرمود: تـو نیز با اینان بنشیـن، آن گاه اطراف جامه را گرفت و روى ما انداخت.( بهجه ،ج 1، ص 277)
9ـ نتیجه صلوات بر زهراء(س)
رسـول خدا(ص) به مـن گفت: اى فاطمه هر که بر تـو صلـوات فرستـد، خداوند او را بیـامـرزد و به مـن ، در هـر جـاى بهشت بـاشـم ملحق گـردانـد. ( بهجه ، ج 1، ص 287 )
10 ـ حجاب فاطمه
پیامبـر اکـرم (ع) همـراه بـا مرد نابینایى به خانه فاطمه(س) آمد، بلافاصله فاطمه(س) خود را کاملاً پوشاند. رسول خدا(ص) فرمود: چرا خود را پوشاندى با ایـن که او تـو را نمى بیند؟ فاطمه (س) فرمـود: اى پیامبر خدا اگر او مرا نمـى بیند، مـن که او را مى بینـم و او بوى مرا حس مى کند پیامبر اکرم فرمود: گواهى مى دهـم که تو پاره دل منى . ( همان ، ج 1، ص 274.)
11 ـ نتیجه سلام و تحیت بـر رسـول خـدا و دختـرش زهـراء
پدرم در زمان حیاتش به من فرمود: هـر که بـر مـن و تـو تا سه روز تحیت و سلام بفرستد، بهشت بر او واجب گـردد. ( همان، ج 1، ص 267)
12 ـ پیامبر ، پدر فرزندان زهرا
فـاطمه (س) از پیـامبـر اکـرم نقل کـرده که فـرمـود:
همانا خـداوند عزوجل ذریه هر یک از فرزندان مادرى را سبب ارتباط و خـویشاوندى قرار داده که به وسیله آن ذریه به او منسـوب مى شوند مگر فرزندان فاطمه که مـن سـرپـرست و خـویشـاونـد آنها هستـم (و به مـن منسـوب مـى شـونـد). ( فـرائد السمطین، ج 2، ص 77)
13 ـ خوشبخت واقعى
فاطمه (س) از پیامبراکرم(ص) نقل کرده که فرمود: این جبرئیل (ع) است که مرا خبر مى دهد: همانا خـوشبخت واقعى کسـى است که على را، در زندگى ام و پس ازمرگم دوست داشته باشد. ( بهجه، ج 1،ص 271)
14 ـ بخشى از خطبه زهرا (س)
حضـرت زهـرا(س) در آن سخنزانـى معروفـش در مسجـد فـرمـود:
خـداونـد ایمـان را بـراى تطهیـر شمـا از شـرک قـرار داد،
و نماز را براى پاک شدن شما از تکبر،
و زکـات را بـراى پـاک کـردن جـان و افزونـى رزقتان،
و روزه را براى تثبیت اخلاص،
و حج را براى قوت بخشیدن دین ،
و عدل را براى پیراستن دلها،
و اطاعت ما را براى نظم یافتن ملت،
و امـامت مـا را بـراى در امـان مـانـدن از تفرقه،
و جهاد را براى عزت اسلام،
و صبر را براى کمک در استحقاق مزد،
و امـر به معروف را بـراى مصلحت و منـافع همگـانـى ،
و نیکـى کـردن به پـدر و مـادر را سپـر نگهدارى از خشـم ،
و صله ارحام را وسیله ازدیاد نفرات،
و قصاص را وسیله حفظ خون ها،
و وفـاى به نذر را بـراى در معرض مغفـرت قـرار گـرفتـن ،
و به انـدازه دادن تـرازو و پیمـانه را بـراى تغییـر خـوى کـم فـروشـى،
و نهى از شـرابخـوارى را بـراى پـاکیزگـى از پلیـدى ،
و دورى از تهمت را بـراى محفـوظ مـاندن از لعنت،
و تـرک سـرقت را بـراى الزام به پـاکـدامنى ،
و شـرک را حـرام کـرد بـراى اخلاص به پـروردگـارى او ،
بنابـرایـن ، از خـدا آن گـونه که شایسته است بتـرسید و نمیرید، مگر آن که مسلمان باشید،
و خـدارا در آنچه به آن امر کرده و آنچه از آن بازتان داشته است اطاعت کنید،
زیرا که "از بندگانـش ، فقط آگاهان، از خـدا مـى ترسند."( سـوره فاطر آیه28 ) (احتجاج طبرسى ، ص 99، چاپ سعید.)
15 ـ موقعیت اهل بیت در نزد خدا
خـدایـى را حمـد و سپاس گـوییـد که به خاطـر عظمت و نـورش هر که در آسمان ها و زمیـن است به سوى او وسیله مى جـوید، و ما وسیله او در میان مخلوقاتـش و خاصان درگـاه و جـایگـاه قـدس او و حجت غیبـى و وارث پیـامبـرانـش هستیـم. ( فـاطمه الزهـراء بهجه قلب المصطفـى، ج 1، ص 265)
16 ـ دستورالعملى جامع
در وقتى که بستر خواب را گسترده بودم ، رسول خدا(ص) بر من وارد شد ، فرمـود:
اى فـاطمه نخـواب مگـر آن که چهار کار را انجـام دهـى: قـرآن را ختـم کنـى، و پیامبران را شفیعت گردانى، و مؤمنیـن را از خود راضى کنى، و حج وعمره اى را به جا آورى. ایـن را فرمـود و شروع به خـواندن نماز کرد، صبر کردم تا نمازش تمام شد، گفتـم: یا رسول الله به چهار چیز مرا امر فرمودى در حالى که بر آنها قادر نیستم آن حضرت تبسمى کرد و فرمود:
چون قل هو الله را سه بار بخوانى مثل این است که قرآن را ختم کرده اى و چون بر من و پیامبران پیش از من صلوات فرستى، شفاعت کنندگان تو در روز قیامت خواهیـم بود، و چون براى مؤمنیـن استغفار کنى ، آنان همه از تو راضى خواهند شد، و چون بگـویـى: سبحان الله و الحمد لله و لا اله الا الله و الله اکبر حج و عمره اى را انجام داده اى. (بهجه ، ج 1، ص 304)
17 - زیان بخل
پیامبراکرم (ص) فرمـود:از بخل ورزیدن بپرهیز، زیرا که بخل آفتى است که در شخص بزرگـوار نیست. از بخل بپـرهیز، زیـرا که آن درختـى است در آتـش دوزخ که شاخه هایـش در دنیاست و هـر که به شاخه اى از شـاخه هـایـش درآویزد داخل جهنمـش گرداند. ( همان، ج 1، ص 266)
18 ـ نتیجه سخاوت
پیامبراکـرم (ص) به مـن گفت: بـرتـو باد سخاوت ورزیدن، زیرا کـه سخاوت درختـى از درختـان بهشت است که شاخه هایـش به زمیـن آویخته است ، هر که شاخه اى از آن را بگیـرد او را به سـوى بهشت مـى کشـانـد. ( بهجه، ج 1، ص 266)
19 ـ سحر خیزى
رسول خدا (ص) بر من گذشت ، در حالى که در خواب صبحگاهى بودم، مرا با پایـش تکان داد و فرمـود: دختـرم بـرخیز شاهـد رزق و روزى پـروردگارت باش و از غافلان مباش . زیرا که خـداوند روزی هاى مردم را بیـن طلوع فجر تا طلـوع آفتاب تقسیـم مى کند. (مسند فاطمه الزهراء، ص 219 )
20 ـ زمان استحابت دعا
رسول خدا(ص) فرمود: در روز جمعه ساعتى است که بنده مسلمان در آن وقت چیزى از خدا نخواهد مگر آن که خداوند به او عطا گرداند و آن وقتى است که نیمه خـورشید به سوى مغرب نزدیک گردد. ( مسند فاطمه الزهراء ، ص 221)
وفات عمر بن الخطاب در روایات:
اهل سنت اتفاق دارند که خلیفه دوم توسط ابولؤلؤ به شهادت!!! رسیده است؛ اما مىبینیم که خود آنها در کتابهایشان همواره از کلمه «وفات» در باره عمر استفاده کردهاند. آیا این دلیل مىشود که بگوییم کشته شدن عمر به دست ابولؤلؤ دروغ است و عمر اصلاً کشته نشده است؟ اگر کسى کتابهاى اهل سنت را بگردد، شاید بیش از هزاران مورد پیدا کند که ما به اختصار به چند مورد اشاره مىکنیم:
بلاذرى در انساب الأشراف مىنویسد:
وخطب فاطمة بنت عمر الخطاب رضی الله تعالى عنه، بعد وفاة عمر، وأصدقها مائة ألف....
البلاذری، أحمد بن یحیى بن جابر (متوفای279هـ)، أنساب الأشراف، ج 2، ص 257.
ویقال کان فتح الری قبل وفاة عمر بسنتین.
الطبری، أبی جعفر محمد بن جریر (متوفای310)، تاریخ الطبری، ج 2، ص 536، ناشر: دار الکتب العلمیة - بیروت.
ولا حجة له فی بقاء الصحابة بلا خلیفة فی مدة التشاور یوم السقیفة وأیام الشورى بعد وفاة عمر رضی الله عنه لأنهم لم یکونوا تارکین لنصب الخلیفة.
النووی، أبو زکریا یحیى بن شرف بن مری، شرح النووی على صحیح مسلم، ج 12، ص 205، ناشر: دار إحیاء التراث العربی - بیروت، الطبعة الثانیة، 1392 هـ.
وروى حماد بن النضر عن محمد بن المنکدر عن عطاء عنها نحوه وقال حدثتنی بعد وفاة عمر.
الذهبی، شمس الدین محمد بن أحمد بن عثمان، (متوفای748هـ)، سیر أعلام النبلاء، ج 5، ص 132، تحقیق: شعیب الأرناؤوط، محمد نعیم العرقسوسی، ناشر: مؤسسة الرسالة - بیروت، الطبعة: التاسعة، 1413هـ.
والصحیح أنه ولد لسنتین مضتا من خلافة عمر فیکون له وقت وفاة عمر ثمان سنین
ابن القیم الجوزیه، محمد بن أبی بکر أیوب الزرعی أبو عبد الله (متوفای751هـ)، حاشیة ابن القیم على سنن أبی داود، ج 13، ص 244، ناشر: دار الکتب العلمیة - بیروت، الطبعة: الثانیة، 1415هـ - 1995م.
لأنه ولد یوم موت رسول الله صلى الله علیه وسلم وفطم یوم وفاة أبی بکر وبلغ یوم وفاة عمر بن الخطاب وتزوج یوم مقتل عثمان بن عفان وولد له یوم مقتل علی بن أبی طالب
الصفدی، صلاح الدین خلیل بن أیبک (متوفای764هـ)، الوافی بالوفیات، ج 16، ص 287، تحقیق أحمد الأرناؤوط وترکی مصطفى، ناشر: دار إحیاء التراث - بیروت - 1420هـ- 2000م.
صفدى در این جا براى رسول خدا صلى الله علیه وآله، ابوبکر و عمر از کلمه «وفات» استفاده کرده است؛ ولى براى امیر مؤمنان علیه السلام و عثمان از کلمه «مقتل»!!!. به احتمال زیاد ایشان اعتقادى به کشته شدن عمر نداشته است!!!.
ثم دخلت سنة ثلاث وعشرین وفیها وفاة عمر بن الخطاب.
القرشی الدمشقی، إسماعیل بن عمر بن کثیر أبو الفداء (متوفای774هـ)، البدایة والنهایة، ج 7، ص 130، ناشر: مکتبة المعارف – بیروت.
حتى هیثمى در کتابش بابى را با عنوان «باب وفاة عمر رضی الله عنه» قرار داده است.
الهیثمی، علی بن أبی بکر (متوفای 807 هـ)، مجمع الزوائد ومنبع الفوائد، ج 9، ص 74، ناشر: دار الریان للتراث/ دار الکتاب العربی - القاهرة، بیروت – 1407هـ.
وفات عثمان در روایات اهل سنت:
عثمان بن عفان، در زمان خلافتش توسط صحابه رسول خدا کشته شد، اهل سنت او را شهید مىدانند؛ اما در عین حال در باره او از کلمه «وفات» استفاده کردهاند:
ذکر وفاة عثمان بن عفان رضی الله عنه (47 ق هـ 35هـ).
... أخبرنا إسماعیل بن أحمد قال أخبرنا محمد بن هبة الله الطبری قال أخبرنا أبو الحسین بن بشران قال أخبرنا أبو علی بن صفوان قال حدثنا أبو بکر القرشی قال حدثنی الحارث بن محمد التمیمی قال حدثنی أبو الحسن علی بن محمد القرشی عن سعید بن مسلم بن بانک عن أبیه أن عثمان بن عفان قال متمثلا یوم دخل علیه فقتل
أرى الموت لا یبقی عزیزا ولم یدع لعاد ملاذا فی البلاد
ابن الجوزی، أبو الفرج عبد الرحمن بن علی بن محمد (متوفای 597 هـ)، الثبات عند الممات، ج 1ص 101، تحقیق: عبد الله اللیثی الأنصاری، ناشر: مؤسسة الکتب الثقافیة - بیروت، الطبعة: الأولى، 1406هـ.
سخاوى از بزرگان اهل سنت در مطلبى در باره امیر مؤمنان علیه السلام، عمر بن خطاب و عثمان از کلمه وفات استفاده مىکند:
... وبالکاف والجیم أیضا: إلى أن وفاة عمر بن الخطاب کانت فى سنة ثلاث وعشرین، وذلک فى آخر یوم فى ذى الحجة شهیدا.
وبالهاء واللام: إلى أن وفاة عثمان بن عفان کانت فى سنة خمس وثلاثین وذلک فى ذى الحجة أیضا شهیدا.
وباللام والتحتانیة: إلى أن وفاة على بن أبى طالب کانت فى سنة أربعین، وذلک فى رمضان شهیدا.
وفات عمر در سال 23 هـ بود که در آخر ذى الحجه، شهید شد.
وفات عثمان در سال 35هـ بود که در ذى الحجة همان سال شهید شد.
وفات علی بن ابوطالب در سال 40هـ بود که در رمضان همان سال به شهادت رسید.
السخاوی، الإمام الحافظ شمس الدین محمد بن عبد الرحمن (متوفای902هـ)، الغایة فی شرح الهدایة فی علم الروایة، ج 1، ص 315، تحقیق: أبو عائش عبد المنعم إبراهیم، الطبعة: الأولى، ناشر: مکتبة أولاد الشیخ للتراث - 2001م.
ثانیاً: این که در تقویمهاى پیش از سال 1372، به جاى شهادت، وفات آمده باشد، دروغى است آشکار. بلی، پیش از انقلاب این گونه بوده است.
بر فرض که چنین باشد، آیا تقویم مىتواند ملاک درستى یا نادرستى وقایع و اعتقادات باشد؟
جاى بسى تأسف است که برخى براى اثبات یا رد مطلبى اعتقادی، به چنین ادله سستى استناد مىکنند.
از قدیم گفتهاند که: « الغریق یتشبّث بکل حشیش؛ کسى که در حال غرق شدن است به هر خس و خاشاکى چنگ مىاندازد ».
با وجود روایات صحیح السند در کتابهاى اهل سنت مبنى بر هجوم ابوبکر و عمر به خانه صدیقه شهیده سلام الله علیها، استناد به چنین دلایلى چه ارزشى دارد؟
نتیجه:
این که تقویمها به جاى شهادت «وفات» نوشته باشند، دلیل بر عدم شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها نمىشود؛ چرا که کلمه «وفات» هم شامل مرگ طبیعی و هم شهادت میشود و حتى در باره امام حسین، امیر مؤمنان، حمزه سید الشهداء، جعفر بن ابوطالب علیهم السلام، عمر بن خطاب و عثمان بن عفان نیز این واژه به کار برده شده است.
موفق باشید
گروه پاسخ به شبهات
مؤسسه تحقیقاتی حضرت ولی عصر (عج)
وهابیت، هر روز به این شبهه دامن میزنند که شهادت حضرت فاطمه زهراء (سلام الله علیها)، افسانهای بیش نیست و او شهید نشده است و به مرگ طبیعی از دنیا رفته است.آیا واقعا چنین قضیه ای افسانه است؟؟!! طالبان حقیقت را به مطالعه ی مختصر زیر دعوت
می کنم:
ما به اهل سنت و هرکسی که این عقیده را دارد می گوییم:اگر در این زمینه، توانائی علمی دارید، این ادله را رد کنید و در آن مناقشه کنید و اگر ادله خاصی برای شما وجود دارد مبنی بر وفات طبیعی حضرت صدیقه طاهره (سلام الله علیها) ارائه کنید. کتابهای معتبر اهل سنت با سندهای معتبر قضیه ی هجوم به خانه ی حضرت فاطمه ی زهراء سلام الله علیها را نقل کردهاند.از جمله آن منابع، معجم کبیر طبرانی و تاریخ اسلام ذهبی است.
عزیزان اهل سنت میدانند که ذهبی از استوانههای اصلی و اساسی علمای اهل سنت است. معمولا روایتی را که با عقائد اهل سنت، به ویژه اگر گردی بر دامن خلفاء راشدین بنشاند، آقای ذهبی آن را نقل نمیکند و اگر آن را نقل کند، فورا مناقشه و ردّ میکند. حتی اگر دلیل علمی برای ردّ احادیث مربوط به فضائل اهل بیت (علیهم السلام) یا مطاعن خلفاء نداشته باشد، فورا میگوید: یشهد القلب أنه باطل. قلب من شهادت میدهد که این باطل است. یعنی یکی از مبانی جرح و تعدیل در نزد آقای ذهبی، قلب ایشان است. اگر قلب ایشان شهادت داد که یک روایت باطل است، باطل است؛ حتی اگر از أوثق ثقات نقل شده باشد و سندش صحیح اعلائی باشد.
احتمالا در سال 71 بود که عدهاى از کارشناسان و محققان جمهورى اسلامى مستقر در مجلس شوراى اسلامى که جزو نمایندگان هم بودند پس از 1400 سال تحقیق و بررسى ناگهان به راز مهمى پیبردند و آن اینکه حضرت فاطمه دختر رسول خدا (ص) فوت ننموده بلکه شهید شده است اینجا بود که آن نمایندگان مجلس (که خداوند از آنان نگذرد) اعلام کردند از این پس در تقویمها بجاى وفات بنویسند شهادت. و این روز را تعطیل اعلام نمودند و به این صورت بزرگترین ضربت را بر وحدت اسلامى وارد نموده و شکافى عمیق ایجاد نمودند.
آقایان شیعه به ما بگویید چرا تا پیش از این در تقویم ایران مىنوشتند رحلت؟!
این پرسش دیگر واقعا شیعه را ضربه فنى کرده است!!! حال اگر یک یا دو تقویم نوشتهاند وفات، آنهم با وجود اینهمه دلیل از اهل سنت و شیعه بر شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها، آیا استناد به چنین دلیلهاى ارزش شنیدن دارد؟
در پاسخ به این شبهه، توجه به دو نکته ضرور است:
اولاً: وفات کلمهاى است عام که هم شامل مرگ طبیعى و هم شامل شهادت مىشود؛ زیرا در بسیارى از موارد حتى در کتابهاى معتبر، نسبت به شهادت امام حسین، امیر مؤمنان، جعفر طیار علیهم السلام و همچنین در باره خلیفه دوم و سوم نیز کلمه وفات به کار رفته است.
طبرسى در الإحتجاج مىنویسد:
طرح شبهه:علی که شیر خدا و اسد الله الغالب بود و در قلعه خیبر را با یک دست بلند کرد، چگونه حاضر مىشود ببیند همسرش را در مقابل چشمانش کتک بزنند؛ اما هیچ واکنشى از خود نشان ندهد؟!
نقد و بررسی:
یکى از مهمترین شبهاتى که وهابیها با تحریک احساسات مردم، به منظور انکار قضیه هجوم عمر بن خطاب و کتک زدن فاطمه زهرا سلام الله علیها مطرح مىکنند، این است که چرا امیرمؤمنان علیه السلام از همسرش دفاع نکرد؟ مگر نه این که او اسد الله الغالب و شجاعترین فرد زمان خود بود و...عالمان شیعه در طول تاریخ از این شبهه پاسخهاى گوناگونى دادهاند که به اختصار به چند نکته بسنده مىکنیم.
عکس العمل تند حضرت در برابر عمر بن خطاب:
امیرمؤمنان علیه السلام در مرحله اول و زمانى که آنها قصد تعرض به همسرش را داشتند، از خود واکنش نشان داد و با عمر برخورد کرد، او را بر زمین زد، با مشت به صورت و گردن او کوبید؛ اما از آن جایى که مأمور به صبر بود از ادامه مخاصمه منصرف و طبق فرمان رسول خدا صلى الله علیه وآله صبر پیشه کرد. در حقیقت با این کار مىخواست به آنها بفهماند که اگر مأمور به شکیبائى نبودم و فرمان خدا غیر از این بود، کسى جرأت نمىکرد که این فکر را حتى از مخیلهاش بگذراند؛ اما آن حضرت مثل همیشه تابع فرمانهاى الهى بوده است.
سلیم بن قیس هلالى که از یاران مخلص امیرمؤمنان علیه السلام است، در این باره مىنویسد:وَدَعَا عُمَرُ بِالنَّارِ فَأَضْرَمَهَا فِی الْبَابِ ثُمَّ دَفَعَهُ فَدَخَلَ فَاسْتَقْبَلَتْهُ فَاطِمَةُ علیه السلام وَصَاحَتْ یَا أَبَتَاهْ یَا رَسُولَ اللَّهِ فَرَفَعَ عُمَرُ السَّیْفَ وَهُوَ فِی غِمْدِهِ فَوَجَأَ بِهِ جَنْبَهَا فَصَرَخَتْ یَا أَبَتَاهْ فَرَفَعَ السَّوْطَ فَضَرَبَ بِهِ ذِرَاعَهَا فَنَادَتْ یَا رَسُولَ اللَّهِ لَبِئْسَ مَا خَلَّفَکَ أَبُو بَکْرٍ وَعُمَرُ.فَوَثَبَ عَلِیٌّ (علیه السلام) فَأَخَذَ بِتَلابِیبِهِ ثُمَّ نَتَرَهُ فَصَرَعَهُ وَوَجَأَ أَنْفَهُ وَرَقَبَتَهُ وَهَمَّ بِقَتْلِهِ فَذَکَرَ قَوْلَ رَسُولِ اللَّهِ (صلی الله علیه وآله) وَمَا أَوْصَاهُ بِهِ فَقَالَ وَالَّذِی کَرَّمَ مُحَمَّداً بِالنُّبُوَّةِ یَا ابْنَ صُهَاکَ لَوْ لا کِتابٌ مِنَ اللَّهِ سَبَقَ وَعَهْدٌ عَهِدَهُ إِلَیَّ رَسُولُ اللَّهِ (صلی الله علیه وآله) لَعَلِمْتَ أَنَّکَ لا تَدْخُلُ بَیْتِی.(1)عمر آتش طلبید و آن را بر در خانه شعلهور ساخت و سپس در را فشار داد و باز کرد و داخل شد! حضرت زهرا علیها السّلام به طرف عمر آمد و فریاد زد: یا ابتاه، یا رسول اللَّه! عمر شمشیر را در حالى که در غلافش بود بلند کرد و بر پهلوى فاطمه زد. آن حضرت ناله کرد: یا ابتاه! عمر تازیانه را بلند کرد و بر بازوى حضرت زد. آن حضرت صدا زد:یا رسول اللَّه، ابوبکر و عمر با بازماندگانت چه بد رفتار مىکنند»!علی علیه السّلام ناگهان از جا برخاست و گریبان عمر را گرفت و او را به شدت کشید و بر زمین زد و بر بینى و گردنش کوبید و خواست او را بکشد؛ ولى به یاد سخن پیامبر صلى الله علیه وآله و وصیتى که به او کرده بود افتاد، فرمود: اى پسر صُهاک! قسم به آنکه محمّد را به پیامبرى مبعوث نمود، اگر مقدرّات الهى و عهدى که پیامبر با من بسته است، نبود، مىدانستى که تو نمىتوانى به خانه من داخل شوى»
همچنین آلوسى مفسر مشهور اهل تسنن به نقل از منابع شیعه این روایت را نقل کرده است:أنه لما یجب على غضب عمر وأضرم النار بباب على وأحرقه ودخل فاستقبلته فاطمة وصاحت یا أبتاه ویا رسول الله فرفع عمر السیف وهو فى غمده فوجأ به جنبها المبارک ورفع السوط فضرب به ضرعها فصاحت یا أبتاه فأخذ على بتلابیب عمر وهزه ووجأ أنفه ورقبته(2)عمر عصبانی شد و درب خانه علی را به آتش کشید و داخل خانه شد، فاطمه سلام الله علیها به طرف عمر آمد و فریاد زد: «یا ابتاه، یا رسول الله»! عمر شمشیرش را که در غلاف بود بلند کرد و به پهلوى فاطمه زد، تازیانه را بلند کرد و بر بازوى فاطمه زد، فریاد زد: « یا ابتاه » (با مشاهده این ماجرا) علی (ع) ناگهان از جا برخاست و گریبان عمر را گرفت و او را به شدت کشید و بر زمین زد و بر بینى و گردنش کوبید.
تسلیم وصیت پیامبر اکرم (ص):
امیرمؤمنان علیه السلام در تمام دوران زندگیاش، مطیع محض فرمانهاى الهى بوده و آنچه او را
یکی از اقوام می گفت: محمد جان تو به اندازه سهمت به جبهه رفته ای! گفت: «مگر اسلام را قسمت کرده اند؟!»
طلبه فاضل محمد ابوطالبی، دو سال حجره نشین مدرسه علمیه امام محمدتقی(ع) بود. پژواک صدای امام و مقتدای خویش را شنید و عازم جبهه های نور شد. این آخرین بار یعنی در سومین اعزامش بود که یار او را به خود فراخواند. در آخرین دیدار به خانواده اش گفت: اگر تا ده روز قبل از عید از جبهه آمدم که هیچ و اگر نیامدم جنازه ام را می آورند! و چنین شد که جنازه اش را آوردند! قلبی مهربان داشت. منیع الطبع و ساده زیست بود و قناعت و بی پیرایگی پیرایه وجودش بود. پدرش می گفت: مدتها از شهادتش بی خبر بودیم تا به همراه نه تن از همرزمانش آنها را به روستا آوردند و در جوار همرزمان شهیدش آرمید.
طلبه بسیجی شهید «محمد ابوطالبی»، سال 1348متولد شد و در 29/12/1366در عملیات والفجر 10(حلبچه) به شهادت رسید.
تجلیل از علما الگو دهی به طلاب جوان است
خبرگزاری پانا: مدیر حوزه های علمیه گفت: گرامیداشت و تجلیل از علما و بزرگان حوزه، علاوه بر این که نوعی احترام گذاشتن به آنها است، الگویی علمی و تربیتی را به طلاب معرفی میکند.
برگزاری چنین آیینهایی، علاوه بر این که نوعی احترام گذاشتن به مقام علمی و معنوی علما و بزرگان است، الگوی علمی و تربیتی را به طلاب معرفی میکند.
وی با بیان این که طلاب برای این که از نظر اخلاقی ساخته شوند، نیاز به الگو دارند، گفت: با گرامیداشت مقام علمی و اخلاقی بزرگان،طلاب با شخصیت آنها آشنا میشوند و الگوی اخلاقی و علمی در زندگی خود پیدا میکنند.
مدیر حوزههای علمیه افزود: زمانی که شرح حال بزرگان حوزه در عرصههای مختلف علمی و اخلاقی تبیین میشود، طلاب میتوانند روش و سیره آنها را در زندگی طلبگی خود جاری سازند.
مدیر حوزههای علمیه افزود: در شرایطی که دشمن به صورت همه جانبه با ایجاد شبههافکنی در عرصههای مختلف اعتقادی و دینی وارد شده بود، این فقیه وارسته با راهاندازی دانشگاه اصول دین در ایران و عراق، گام ارزشمندی در راستای پاسخگویی به این شبهات و حفظ اعتقادات جوانان و مردم برداشتند.
وی با اشاره به روایتی از امام موسی کاظم(ع) که علما را مرزبانان دینی معرفی نمودهاند، اظهار داشت: همانگونه که مرزداران جغرافیایی، کشور را از ورود دشمن و اجانب حفظ میکنند، علما نیز اعتقادات مردم را از نفوذ شیطان و شیطانصفتان حفظ میکنند.
آیتالله مقتدایی در پایان خاطرنشان کرد: بر اساس این روایت، پاداشی که خداوند به مرزبانان دینی میدهد، از مجاهدانی که مرزهای جغرافیایی را حفظ میکنند، به مراتب بیشتر است.
************
به گزارش روابط عمومی اداره کل تبلیغات اسلامی بوشهر، مرتضی رحمانی فرد در گفتگوئی با خبرنگار ما با اشاره به ضرورت برگزاری آئین تجلیل از علمای دین گفت: واقعیت این است که هنوز کم نیستند کسانی که خصوصیات علمای دین و شخصیتهای برجستهی عالم تشیع و اسلام را نمیدانند و نمیشناسند.بنابراین همه ی ما وظیفه داریم برای اطلاع رسانی هرچه بهتر در این زمینه تلاش نمائیم.
وی افزود: در شرایطی که دنیای امروز بهشدت دچار فقر معنوی و فرهنگی است، خدا را سپاس میگوئیم که در سایه نظام اسلامی ملت ما یک ملت بزرگ و فضای کشورمان فضایی کاملاً دینی و اعتقادی است.
وی نقش رسانه ها و مطبوعات را در مسایل فرهنگی، مذهبی و اجتماعی در مقایسه با مسایل اقتصادی بیشتر دانست و گفت: دستورات پیشوایان دینی این است که سعی شود به مردم ایمان، اعتقادات دینی و معارف اسلامی تبلیغ، تبیین و القا شود و تربیت، تربیت صحیح اسلامی باشد.
مرتضی رحمانی فرد خاطر نشان کرد: نقش رسانه در الگوسازی و نهادینه کردن باورها و هنجارها امری پوشیده و قابل کتمان نیست. همه می دانند و باور دارند که رسانه ها نقش فعالی در این زمینه دارند
************
مدیر کل تبلیغات اسلامی مازندران با اشاره به این که نقش علما و روحانیت در شکلگیری فرهنگ اسلامی این مرز و بوم بسیار مؤثر و مشهود است، ادامه داد: آنچه ما امروز بهعنوان هویت اسلامی و ایرانی داریم از علما دینی است
************ به گزارش ایرنا، آیت الله "قربانعلی دری نجف آبادی" چهارشنبه در همایش بزرگداشت آیت الله سید "هاشم رسولی محلاتی" با عنوان "امین امام و رهبری" در اراک افزود: علما برای روشنگری مردم در مقابل توطئه ها و شبهه افکنی دشمنان اسلام با صلابت ایستادند. وی ادامه داد: با حضور علما، فرهنگ دینی و اسلام ناب محمدی (ص) در جامعه جاری و ساری است و باید قدردان این نعمت الهی باشیم. نماینده ولی فقیه در استان مرکزی بیان کرد: تجلیل از علما و شخصیت های دینی تعظیم شعائر اسلامی است که این مهم باید بیشتر مورد توجه قرار گیرد. آیت الله دری نجف آبادی اضافه کرد: برای گسترش اندیشه های اسلامی و معرفی شخصیت های دینی باید موسسه توانمند و قوی تشکیل شده و در استان های تهران، قم و مرکزی فعالیت کند. وی خواستار حمایت رهبری، حوزه علمیه قم و علما از توسعه و گسترش فعالیت های حوزه علمیه در استان مرکزی و ساخت مجتمع حوزوی پیامبر اعظم (ص) اراک شد. نماینده ولی فقیه در بنیاد مسکن انقلاب اسلامی کشور بیان همه موفقیت های علما را در توجه به عامل اخلاص دانست و گفت: برای موفقیت تنها باید برای رضای خدا تلاش کرد. آیت الله سید "هاشم رسولی محلاتی" بیان کرد: امروز علما رسالت سنگینی برای دفاع از اسلام، قرآن و ولایت فقیه در برابر هجمه سنگین دشمنان دارند. وی اضافه کرد: طلاب برای موفقیت در امور دینی و تبلیغ اسلامی از درس ها و پیام های امام راحل و رهبر معظم انقلاب اسلامی بیشتر استفاده کنند. **** همزمان با جشن میلاد حضرت زهرا (س) بزرگداشت یکی از بزرگان علوم دینی توسط هیئت فاطمیون شهرضا اجرا میگردد .علما با بهره مندی از فقه جعفری تبلیغات شیطانی علیه اسلام را خنثی کرده اند