سفارش تبلیغ
صبا ویژن
قدرت حاکمان پاسبانان خداست در زمین او . [نهج البلاغه]
مشخصات مدیروبلاگ
 
علی عد ا لت[350]

خبر مایه
داغ کن - کلوب دات کام
لوگوی دوستان
 

هرگز ارائه آدرس دوستان، نشانه تایید محتوا نیست.
 
upturn یعنی تغییر مطلوب اشعار و گفتار من وآینده من همفکری آبیار دیار عاشقان فرزانگان امیدوار در انتظار آفتاب بانوی دشت رویا لحظه های آبی زندگی بی ترانه... ###@جزین@### دکتر رحمت سخنی روح مناجات نظرمن جاده های مه آلود قیدار شهر جد پیامبراسلام پنجره ای رو به سپیدی عصر پادشاهان گل نیلوفر چم مهر سایت مهندسین پلیمر سجاده ای پر از یاس کارگاه داستان متعهد لنگه کفش مهندسی مکانیک ( حرارت و سیالات)-محی الدین اله دادی ساقیانه وبلاگ عقل وعاقل کلبه درویشی بلوچستان هم نفس حسن آباد جرقویه علیا سیب خیال داروخانه دکتر سلیمی چلچراغ شهادت ««««« شب های تهران »»»»» اسپایکا ►▌ استان قدس ▌ ◄ پاتوقی برای ایرونی ها نشریه حضور نغمه ی عاشقی جریان شناسی سیاسی - محمد علی لیالی پیربابا کانون فرهنگی شهدا شهرستان بجنورد مشاور عشق الهی عکس های زیبا ستارگان دوکوهه وبلاگ بایدهلو باشد شلمچه @@@نصرت@@@ دین و جامعه شادیهای کوچک یک خانم خونه دار یادداشتها و برداشتها تعمیرات تخصصی انواع پرینتر لیزری اچ پی HP رنگی و تک رنگ و اسکنر ثریای کویر ایران خاطرات دکتر بالتازار سلمان علی ع معیار عدل تمیشه نو _کردکوی ایساکو -فروشگاه برتر-مسیبیان کارشناس مدیریت بازرگانی: مهران حداد xXx رنـــــــــــگـــــــــارنـــــــــــــــگ xXx .: شهر عشق :. مهربان سردار بی سنگر رویای شبانه پیامنمای جامع طــــــــلـــــــــبــــــــه شــــــــــــیطـــون بوی سیب @@@این نیزبگذرد@@@ حق وباطل تیغی دولبه مطالب جالب سیاوش پورارمزد ابـــــــــــرار یادداشتهای فانوس نور اهلبیت (ع) ستاره سهیل انسان جاری عطر یاس یک غزل عشق واقعه تمهیدات زیر باران (ابیات و اشعار برگزیده) بچه های خدایی قافیه باران هدهد رایحه ظهور به مشام می رسد! از کجاست؟ من.تو.خدا شبستان علوم و معارف اسلام برادران شهید هاشمی شهیدشاعری شهداشرمنده ایم عطش سعادت نامه کلبه تنهایی نسیم یاران صدای سکوت عشق یادداشت های من Manna مصطفی حرف آخر برای خداست... انتظار زشت است بی تو زندگی زیبای عالم حسین آباد فریدن مدیر وب حسنعلی ابراهیمی علمدار بصیر وبلاگ تخصصی ماه محرم و صفر اواز قطره محمد قدرتی MOHAMMAD GHODRATI سحر یه دختره تنها یک قدم تا ظهور عمارمیاندواب تـــــــکـــبـــیــر ... و همچنین گزیده ای از اشعار پسانیمایی مردود شاره کم سنه همه هستیم حدیث نفس شمیم یاس گروه اینترنتی جرقه داتکو نهِ/ دی/ هشتاد و هشت چفیه طلبه بسیجی شاخآبه عشق هر چی تو فکرته Note Heart ستاره سهیل پلاک 40 (سرداران بی پلاک) مکاشفه مسیح غزلیات محسن نصیری(هامون) ... یاس ... *دنـیــــای مـــــــن :) * من و خودم آتیه سازان اهواز منطقه آزاد عمومی معماری میرک لـبخنـــــــــد مــــــــــــــــاه تنهای غریب کشکول طوبای محبت نم نم باران اخلاق ، روان شناسی ، عقاید دوستی کلبه دوستان پایگاه شهید سیدمصطفی خمینی(ره) بیارجمند انجمن خیریه رهروان سیره علوی هیئت کشاورزی نوین صاعقه غفار برو بچ ادبی نــــــا کجــــــا آبـــــــاد دل مــــن ... بادله گشت هم اندیشان عرفان وادب کردکوی allah is my lord منتظر باران راهی به سوی اینده فاطمیون لنجان رگ روح عــــــــــــــــــاشــــــــــــقانــــــــــــــــــــه هــا مهدی یاران داش هادی لبیک یا حسین آرمان تنها تر از همیشه ای دریغااااااااا خط خطی ها یا اباصالح ادبیات پارسال دوست امسال آشنا عدالت جویان نسل بیدار تکه ابر... تجربه های مربی کوچک آمرین به معروف و ناهیان از منکر مرامنامه عشاق آتش دل ایران سرزمین من دی ماه از جانبازی تا شهادت مهندسی متالورژِی هر چی که دلت می خواد ولایت _ وحدت _ بصیرت اسماء الحسنی پر شکسته قاموس من *یاس شیشه ای* السلام علیک یا صاحب الزمان (عج) انصار الحسین (ع) شاعر پروانه ها ASSH جلسه قرآن وعترت کاشان میم مثل مغنیه به وبلاگ من بسیار خوش آمدید مذهبی-سیاسی-فرهنگی عشقولانه،رومانتیک، هم نفس بی نفس، فرشته کوچولو شیدا ***باده عشق*** عشق پنهان پسر تهرونی در پناه آسمون انتظار نور خودمونی باهم بر و بچه های ارزشی وکیل دادگستری و مشاور حقوقی ....راهی مقاله های تربیتی مهدی موعود شـلـغـم زازران آسمونیا عشق نامه آزاد اندیشان آسمان خیال پایگاه اطلاعاتی و کاربردی شایگان علی کوثر... اهسته اهسته خواندنی های ایران جهان مناجات با عشق مسعود رضانژاد فهادانـ فقط ما اسکی روی نور پرسپولیس زلزله محبوب هرچی دله طراحی نقشه های ساختمانی ثانیه ها... **هرچه میخواهددل تنگت اینجا هست **عاشقانه ها صداقت حرف های نگفته دلهای شکسته بارانی از غم کربلا در کربلا می ماند اگر زینب نبود آفتاب گردون خونه باغ فقط خدا گمشده هرچه دل تنگم بخواهد پرسپولیس آسمان آبی سیاه مشق هانا زندگی کاروانی سرباز ولایت ...دختر روستا... فقط من برای تو مطالب جالب پول آفتاب نوجوونی از خودتون خنده بازار مـ جـ لـ ـه آ مـ ـا ر د A m a r d M a g a z i n e سرباز وفادار امام زمان(عج) دریادلان ولایت دل گویه های فطرسی *مظلومیت اهل البیت(علیهم السلام)* عاشقانه ها قصه های شب برای کوچولوها عاشق دیونه سـدرة المنتهی بروبچ زابل متفاوت نـــابترینـــــــــــــــــها هیئت کریم آل طاها - قم جند المهدی دغدغه شهید عباس افشار .*عکس*. الکتروتکنیک هیئت سائلان الحسین اصفهان مداح مشهد2 ورزش اسراء آسمان سرخ بسیج در روستای شیدان پسر سربی اخبار روز ایران وجهان بسیجیان عملیاتی نفس رضا... جهاد ولایت پایگاه شهید کریم مینا سرشت ستاره سوخته anzalichi منتظران شهادت - واحد سیاسی ای خدای دانا ،عقل کاملی به من عنایت فرما. فکر نو مساوی پیشرفت صدای خستگی بـــُغـضِـــــ بـ ـــ ـارونـــ ــ منتظر منتظر دوستانه مبارزه با خرافه گری ..::منتظر بیداری::.. کانون علما و شهدای جامعة الزهرا(سلام الله علیها) سه ثانیه سکوت

 

حجاب و عفت:

مرحوم آیت الله سید محمدباقر مجتهد سیستانی (ره) پدر آیت الله سید علی سیستانی تصمیم می گیرد برای تشرّف به محضر امام زمان (عج) چهل جمعه در مساجد شهر مشهد زیارت عاشورا بخواند. در یکی از جمعه های آخر، نوری را از خانه ای نزدیک به مسجد مشاهده می کند. به سوی خانه می رود می بیند حضرت ولی عصر امام زمان (ع) در یکی از اتاق های آن خانه تشریف دارند و در میان اتاق جنازه ای قرار دارد که پارچه ای سفید روی آن کشیده شده است. ایشان می گوید هنگامی که وارد شدن اشک می ریختم سلام کردم، حضرت به من فرمود: «چرا اینگونه به دنبال من می گردی و این رنج ها را متحمّل می شوی؟! مثل این باشید- اشاره به آن جنازه کردند- تا من بدنبال شما بیایم!»

بعد فرمودند: «این بانویی است که در دوره کشف حجاب- در زمان رضا خان پهلوی- هفت سال از خانه بیرون نیامد تا چشم نامحرم به او نیفتد.» (1)

رعایت حلال و حرام در زندگی

یکی دیگر از نگرانی های امام زمان (ع) بی توجهی مردم به حلال و حرام است. یکی از دانشمندان مدت ها در آرزوی زیارت حضرت مهدی (عج) بود، برای رسیدن به این هدف زحمت های فراوان کشید از جمله علم جفر آموخته و چلّه نشینی کرده و چهل شب چهارشنبه به مسجد سهله رفته بود. اما هر چه می کوشید راه به جایی نمی برد تا به او گفتند: دیدار امام زمان (ع) برای تو ممکن نیست مگر در فلان شهر. او حدود 37 روز در آن شهر می ماند تا در بازار آهنگرها کنار دکان پیرمردی قفل ساز هنگامی به محضر امام زمان (ع) شرفیاب می شود که آن حضرت در کنار پیرمرد قفل ساز نشسته و با او گرم گرفته بودند و سخن می گفتند. در همین حال می بیند پیرزنی ناتوان و قد خمیده ،عصا زنان آمده و با دست لرزان قفلی را نشان داد و گفت: «برای رضای خدا این قفل را به مبلغ سه شاهی از من بخرید. من سه شاهی پول نیاز دارم.» پیرمرد با کمال سادگی گفت: «این قفل دو عباسی و هشت شاهی ارزش دارد، من آن را به هفت شاهی می خرم زیرا در معامله دو عباسی بیش از یک شاهی منفعت بردن بی انصافی است.» پیرزن با ناباوری گفت: «من التماس کرده ام اما هیچ کس راضی نشد این قفل را به سه شاهی از من خریداری کند.» سرانجام پیرمرد هفت شاهی پول به آن زن داد و قفل را خرید هنگامی که پیرزن رفت امام عصر (ع) به من فرمود: «آقای عزیز! دیدی؟ اینطور باشید تا ما به سراغ شما بیاییم. چلّه نشینی لازم نیست، علم جفر سودی ندارد، علم سالم داشته باشید و مسلمان باشید. در تمام این شهر من این پیرمرد را انتخاب کرده ام چون دین دارد و خدا را می شناسد، هفته ای بر او نمی گذرد مگر اینکه من به سراغ او می آیم و از او دلجویی و احوال پرسی می کنم.»(2)

بی توجهی شیعیان به امام زمان (ع)

مرحوم حاج محمدعلی فشندی تهرانی می گوید که در مسجد جمکران سیدی نورانی را دیدم با خود گفتم این سید در این هوای گرم تابستانی از راه رسیده و تشنه است ظرف آبی به دست او دادم تا بنوشد و گفتم: «آقا! شما از خدا بخواهید تا فرج امام زمان (ع) نزدیک گردد.» فرمودند: «شیعیان ما به اندازه آب خوردنی ما را نمی خواهند، اگر بخواهند و دعا کنند فرج ما می رسد.»(3)

اعمال ناپسند و بی توجهی به عرضه اعمال

در تشرّف مرحوم شیخ محمدطاهر نجفی، خادم مسجد کوفه، می فرمایند: «آیا ما شما را هر روز رعایت نمی کنیم؟ آیا اعمال شما بر ما عرضه نمی شود؟ چرا شیعیان برای فرج ما دعا نمی کنند؟»(4)

آقامیرزا محمدباقر اصفهانی می گوید که شبی در خواب گویا مولایم حضرت امام حسن مجتبی (ع) را دیدم که به من فرمودند: «روی منبرها به مردم بگویید که توبه کنید و برای فرج حضرت حجت (ع) دعا نمائید و بدانید این دعا مثل نماز میت واجب کفایی نیست بلکه مانند نمازهای یومیه بر تمام مکلفین واجب است.»(5)

در تشرّف آقا شیخ حسیم سامرایی در سرداب مقدس فرمودند: «به شیعیان و دوستان ما بگویید که خدا را قسم بدهند به حق عمه ام حضرت زینب (ع) که فرج را نزدیک گرداند.»(6)

در تشرّف مرحوم آیت الله حاج سید محمد- فرزند آیت الله سید جمال الدین گلپایگانی (ره)- امام زمان (ع) فرمودند: «از علایم ظهور فقط علامات حتمی مانده است و چه بسا آنها نیز در مدتی کوتاه به وقوع بپیوندد. شما برای فرج من دعا کنید.»(7)

در تشرّف دیگری که یکی از علماء به محضر امام زمان (ع) پیدا کرده بود آن حضرت فرمودند: «به آنان بگو که برای فرج من دعا کنید تا خدا مرا از زندان غیبت نجات دهد.»(8)

همکاری شیعیان با ظالمان و ستمگران

شیخ عبدالحسین حویزاوی می گوید مردی به نام میرزا احمد رئیس شهرداری نجف اشرف بود، او مرد متدین و خوبی بود که به اجبار او را شهردار کرده بودند. شبی در عالم رؤیا به محضر امام زمان (ع) مشرّف شدن و دیدم که رئیس شهرداری نجف نزد ایشان حاضر است حضرت با تندی به او فرمودند: «چرا داخل شغل حکومتی شدی و اسم خود را در زمره آنها محسوب داشتی؟» بعد مطلبی فرمودند که آن مرد متوجه نشد من خواستم گفته حضرت را به او بفهمانم. گفتم حضرت بقیه الله (ع) می فرمایند: وَ لا ترکَنُوا اِلی الّذین طَلَمُوا فَتَمّسکُمُ النّار؛ یعنی، به سوی ستمگران میل نکنید به آنان تکیه ننمایید که موجب می شود آتش شما را فرا گیرد.» وقتی این جمله را گفتم، حضرت رو به من کرد و فرمود: «پس تو چرا مدح می کنی؟» عرض کردم: «تقیه می کنم.» حضرت دست مبارک را به دهان گذاشتند و به عنوان انکار سخن من با تبسم فرمودند: «تقیه! تقیه! تقیه!- یعنی تو از روی خوف و تقیه مدح نمی کنی- هفت روز بیشتر از عمر تو باقی نیست فردا برو و مُهر حکومتی را رد کن.»(9)

تحصیل معارف از طریق غیر مشروع

امام زمان (ع) می فرماید: «طَلَبُ المَعارِف مِن غَیرِ طَریقَتِنا اَهلَ البَیتِ مُساوِقُ لِلاِنکارِنا؛ یعنی، بدست آوردن معارف جز از طریق ما خاندان پیغمبر (ص) مساوی با انکار ماست.»(10)

گناه شیعیان

امام زمان (ع) می فرمایند: «نادان ها و کم خردان شیعه و کسانی که به اندازه پر و بال پشه دین ندارند- با رفتار و گفتار ناشایست خود- ما را آزار می دهند.»(11) امام زمان (ع) می فرمایند: «به خدا پناه می برم از کوری بعد از بینایی و از گمراهی بعد از هدایت.»(12)

پرهیز از تصرف اموال معصوم (ع)

از توقیع شریفی که به وسیله ی نایب دوّم ابوجعفر محمد بن عثمان از امام عصر (ع) رسیده است، آن حضرت در مورد خمس که باید به فقیه جامع الشرایط پرداخت شود، می فرماید: «کسی که آنچه را از اموال ما در دست او است حلال می داند و بدون اجازه ما در آنها تصرف می کند، همانند تصرفی که در مال خود می کند، ملعون است و در روز قیامت از دشمنان ما محسوب می گردد.»(13)

امام زمان (ع) در توقیع شریفی می فرمایند: «هر کس در اموال مربوط به ما تصرف کند و بخورد، بدرستی که آتش را در شکم خود وارد کرده است و به زودی در آتش افروخته وارد خواهد شد.»(14)

ایشان می فرماید: «وقتی برای هیچ کس جایز نباشد که در مال دیگران بدون اجازه آنان تصرف کند چگونه این کار در مال ما جایز می شود؟»(15)

در توقیع دیگر می فرماید: «لعنت خداوند و ملائکه و تمامی مردم بر کسی که یک درهم از مال ما را حلال بداند و در آن تصرف کند.»(16)

نقل از سایت فاظمیون قم


91/11/25::: 10:12 ع
نظر()
  
  

 

رهبر انقلاب با انتقاد از عده ای ساده لوح یا دارای غرض که از پیشنهاد امریکا ابراز خوشحالی می کنند افزودند: مذاکره با امریکا مشکلی را حل نمی کند چرا که آنها در 60 سال اخیر به هیچیک از وعده های خود عمل نکرده اند.

ابتدا با نگاهی گذرا به سیاست های اخیر آمریکا در مورد مذاکره با ایران، میپردازیم.

با به روی کار آمدن وزیر امور خارجه جدید آمریکا و این که او به چهره ای ایران دوست معروف است (البته به ظاهر ) او نیز در سخنرانیهای رسمی خود علاقه اش را برای گفت و گوی مسقیم اعلام کرده و نیز به طور مستقیم از چند روز پیش دور جدید تحریم های همه جانبه را نیز آغاز نمودند!

از سوی دیگر با نزدیک شدن به انتخابات ریاست جمهوری و یاد آوری وقایع سال88 با تلفیق  این وقایع بیم از آن میرود تا میرحسینی دیگر و این بار با علم کردن مشکلات اقتصادی مردم که ناشی از تحریم هاست، انگشت اتهام را به سوی حکومت نشانه برود و مستقیما رهبر را باعث این تحریمها بیان نماید،و درخواست صدور مجوز گفت و گو با آمریکا را از رهبر نماید.از این رو بود که بر آن شدیم با کنکاشی در فرمایشات اخیر رهبر عزیزمان ،کلید هایی برای این موضوع بیابیم که به شرح زیر است:

آنها می خواهند به دنیا بگویند حسن نیت دارند اما کسی حسن نیتی نمی بیند .



2رهبر انقلاب اسلامی با اشاره به پیشنهاد 4 سال قبل امریکا برای مذاکره خاطرنشان کردند: همان موقع تأکید شد که ما پیش داوری و قضاوت نمی کنیم و منتظریم عمل آنها را ببینیم اما در این چهار سال جز ادامه توطئه ها، کمک به فتنه گران و حمایت از تروریستهایی که دانشمندان ملت ایران را ترور کردند چیزی مشاهده نشد.
حضرت آیت الله خامنه ای افزودند: شما به قول خودتان تحریم های فلج کننده می گذارید تا ملت را فلج کنید آیا این نشان دهنده حسن نیت است یا سوء نیت؟

دیدار فرماندهان و جمعی از کارکنان نیروی هوایی ارتش با فرمانده کل قوا19/11/91

مذاکره در سایه تهدید مذاکره نیست.

آمریکا نه مثل یک مذاکره کننده معمولی وارد میدان نمیشود،مثل یک ابر قدرت وارد میدان مذاکره میشود.ما با یک چهره ابر قدرت مذاکره نمیکنیم.ابر قدرتی را کنار بگذارید ،تهدید را کنار بگذارید ،تحریم را کنار بگذارید ، برای مذاکره یک هدف و نهایت شخصی فرض نکنند که باید مذاکره به آنجا برسد.

جمهوری اسلامی زیر بار این فشار ها نخواهد رفت .به زور گویی متوصل نشوند از نردبان ابر قدرتی که نردبان پوسیده ای است پایین بیایند اشکالی ندارد!

10/8/91 در جمع دانشجویان ودانش آموزان

رهبر انقلاب افزودند: مذاکره هنگامی معنا پیدا می کند که دو طرف با حسن نیت، با شرایط برابر و بدون قصد فریب گفتگو کنند به همین علت «مذاکره برای مذاکره»، «مذاکره به صورت تاکتیکی» و پیشنهاد مذاکره برای فروختن ژست ابرقدرتی به دنیا، حرکتی حیله گرانه است.
حضرت آیت الله خامنه ای تأکید کردند: من دیپلمات نیستم، انقلابیم به همین علت صریح، صادقانه و قاطعانه حرف می زنم: پیشنهاد مذاکره وقتی معنا دارد که طرف حسن نیت خود را نشان دهد.
ایشان به امریکایی ها خاطرنشان کردند: اسلحه را مقابل ملت ایران می گیرید و می گویید یا مذاکره یا شلیک می کنیم! اما بدانید فشار و مذاکره با هم سازگار نیست و ملت مرعوب این چیزها نخواهد شد.

دیدار فرماندهان و جمعی از کارکنان نیروی هوایی ارتش با فرمانده کل قوا19/11/91

برای دریافت فایل ، با توجه به سرعت اینترنت خود ، یکی از سه لینک روبرو را کلیک نمایید:


  
  

امام

1- پیامبر اسلام اول انقلاب فکری و اندیشه کرد.

قبل از اسلام مردم به دور بتها آن هم در خانه کعبه طواف می کردند و اصل طواف و هدف از طواف را فراموش کرده بودند و برائت از دشمنان نیز جزو مناسک آنها نبود.

تشابه این انقلاب با انقلاب اسلامی در این است که،در ایران هم قبل از انقلاب ساواک از صاحبان مجالس تعهد میگرفتند که در مجالس اگر میخواهند از امام حسین(علیه السلام) صحبت شود اما از ظلم یزید نگویند.

 

2-انقلاب در عمل و رفتار و اخلاق مردم.

مردم در آن زمان قبل از پیامبر به کشته ها و خرافات افتخار میکردند و دختران را زنده به گور میکردند و از این آدمها پیامبر اسلام افرادی چون سلمان،مقداد و ابوذر را تربیت کرد.

که تشابه آن با انقلاب اسلامی در این است که رژیم طاغوت به مغازه ها و بعضی از افراد مجوز  شراب فروشی و ایجاد مراکز فحشا میداد وسر کلاس پسران نیمه عریان و سر کلاس دختران  مردان فاسد می آوردند که

امام خمینی (ره) همه اینها را اصلاح کرد.

3-انقلاب پیامبر اسلام در بینش.

پیامبر اسلام هدفشان از ایجاد حکومت پیاده کردن دین و قرآن بود واگر حکومت ایجاد نشده بود نمیتوانستند نماز و کلیه  احکام را پیاده کنند.

و بنیان گذار جمهوری اسلامی ایران اسلام را از گوشه خانه ها و مساجد به صحنه جامعه آورد و نقشه دشمنان را که جدایی دین از سیاست بود با شکست مواجه کرد

به کوشش:ابراهیم مجاهدی

 


91/11/19::: 12:20 ص
نظر()
  
  

 

الا یا ایها الساقی" عطش بر خیمه باریده

 

 

بیاور جامی از کوثر که شط از شرم خشکیده

زمین پس می‌دهد خون را ببین سرهای مجنون را

 

 

که روی دست‌نیزاران ، سر خورشیدتابیده

تو سردمدارطوفانی، امانت‌دار بارانی

 

 

نه از کج فهمی آب است اگراین را  نسنجیده

که هفتاد و دو دریا را، در آغوشت نمی‌بیند

 

 

و طغیان کرده از وقتی،عطش را درتو فهمیده

فرات از شرم می‌نالد ولی همواره می بالد

 

 

که دستان سبکبارتو را یکبار بوسیده

غروب و چشم بدخواهان، نگاه ابری‌ات غرّان
 

 

 

دعایت دود اسفندی، که در هر خیمه پیچیده

     

پس از فصل عبوراز تو، غزل بوده مرور از تو

خـدا در قطعـه‌ی نابی، تـو را عباس نامیده

 

ز محمودی


91/9/3::: 6:21 ع
نظر()
  
  

امام حسین

 

امام حسین(علیه السلام) پس از تنظیم صفوف لشکر خود، سوار بر اسب شد و مقدارى راه از خیمه‏ها فاصله گرفت، آنگاه در مقابل لشکر عمر با صداى بلند و رسا به آنان چنین فرمود:

ایها الناس! حرف مرا بشنوید، و در جنگ و خونریزى عجله مکنید تا من وظیفه خود را که موعظه و نصیحت شما است انجام دهم، و تا علت آمدنم را به این سرزمین توضیح دهم، اگر به سخنم گوش دادید و عذر مرا پذیرفتند و با من از در انصاف و عدل وارد شدید معلوم مى‏شود راه سعادت و خوشبختى را دریافته‏اند و دلیلى براى جنگ با من نخواهید داشت، لکن اگر عذرم را بپذیرفتید و از در انصاف و داد و با من وارد نشدید آنگاه مى‏توانید همه دست به دست هم بدهید و بدون مهلت تصمیم باطلتان را اجرا کنید ولى در این صورت دیگر امر بر شما مشتبه نمانده است، و پشتیبان من آن خدایى است که قرآن را نازل کرده و یار و یاور نیکوکاران است.

چون سخن امام به اینجا رسید، صداى گریه و شیون از بعضى زنان و اطفال که صداى امام را مى‏شنیدند بلند شد. لذا امام (علیه السلام) سخن خود را قطع کرد و به حضرت ابوالفضل و على اکبر دستور داد بروید زنها را ساکت کنید، به خدا قسم هنوز گریه‏هاى بسیارى در پیش دارند فلعمرى لیکثر بکاؤهن.

مغرور کسى است که گول دنیا را بخورد و بدبخت کسى است که شیفته و فریفته آن بشود، مردم! دنیا گولتان نزند که هر کس با او اعتماد کند نا امیدش مى‏سازد، و هر کس به او چشم طمع نزند بورزد مأیوس و ناامیدش مى‏کند، من شما را بر امرى مى‏بینم هم پیمان شده‏اید که خشم خدا را بر ضد خود برانگیخته‏اید، و بواسطه آن خداوند از شما اعراض کرده و غضبش را بر شما روا داشته و رحمتش را بر شما را حرام کرده است

چون زنان و کودکان آرام شدند، امام (علیه السلام) دوباره شروع به سخن کرد و پس از حمد و سپاس خداى تعالى و درود بى پایان بر محمد و آلش، و بر فرشتگان و همه پیامبران چنین فرمود:

حمد و سپاس خداى را که دنیا را محل فنا و زوال قرار داد، دنیا اهل خود را تغییر مى‏دهد و آنان را دگرگون مى‏سازد، مغرور کسى است که گول دنیا را بخورد و بدبخت کسى است که شیفته و فریفته آن بشود، مردم! دنیا گولتان نزند که هر کس با او اعتماد کند نا امیدش مى‏سازد، و هر کس به او چشم طمع نزند بورزد مأیوس و ناامیدش مى‏کند، من شما را بر امرى مى‏بینم هم پیمان شده‏اید که خشم خدا را بر ضد خود برانگیخته‏اید، و بواسطه آن خداوند از شما اعراض کرده و غضبش را بر شما روا داشته و رحمتش را بر شما را حرام کرده است. چه نیکو پروردگارى است خداى ما، و چه بد بندگانى هستید شما، شماایکه به فرمان او اقرار کرده و به پیامبرش محمد(صلى الله علیه و آله و سلم) ایمان آوردید و سپس براى کشتن اهل بیت و فرزندانش یورش بردید، شیطان بر شما مسلط شده است تا خداى بزرگ را فراموش کرده‏اید، ننگ بر شما و بر هدف شما، ما براى خدا آفریده شده‏ایم و به سوى او برمى گردیم.

پس از بیان فوق افزود: اینان مردمى هستند که پس از ایمان به کفر گرائیدند (و چون بخود ستم کرده‏اند) از رحمت خدا دور باد این قوم ستمگر. در این قسمت از خطبه، امام علت و ریشه انحراف مردم را بررسى مى‏کند و به آنان گوشزد مى‏کند که شما به خاطر طمع دنیا و وعده‏هایی که به شما داده‏اند حاضر شدید کمر به قتل فرزند پیغمبر ببندید. و خلاصه زرق و برق دنیاست که موجب شقاوت و بدبختى انسان مى‏شود.

 

امام حسین

 

قسمت سوم خطبه امام (علیه السلام) در روز عاشورا:

اى مردم! به من بگوئید من چه کسى هستم؟ آنگاه بخود آئید و خویشتن را نکوهش کنید، و ببینید آیا کشتن و هتک حرمت من براى شما جایز است؟ مگر من پسر دختر پیغمبر شما نیستم؟ مگر من فرزند وصى و پسر عموى پیغمبر شما نیستم؟ مگر من پسر کسى نیستم که او پیش از همه مسلمانان ایمان آورد؟ و پیش از همه، رسالت پیامبر را تصدیق کرد؟

آیا حمزه سید الشهداء، عموى پدر من نیست؟

آیا جعفر طیار عموى خود من نیست؟

 مگر شما سخن پیغمبر (صلى الله علیه و آله و سلم) را درباره من و برادرم نشنیده‏اید که فرمود: این دو، سروران جوانان اهل بهشتند؟ اگر سخنان مرا تصدیق مى‏کنید، اینها همه حقند و کوچکترین خلاف واقعى، در آنهانیست، زیرا هنوز در طول عمر خود از آن روزى که فهمیده‏ام خداوند بر دروغگویان غضب کرده و دروغ را به خودش برمى‏گرداند، هرگز دروغ نگفته‏ام.

 

و اگر گفتارم را باور ندارید، اینک هنوز برخى از صحابه رسول خدا (صلى الله علیه و آله و سلم) در قید حیات هستند، مى‏توانید از آنها بپرسید، از جابر بن عبدالله انصارى، ابو سعید خدرى، سهل بن سعد ساعدى، زید بن ارقم، انس بن مالک از اینان بپرسید اینها همه سخنان پیغمبر را درباره من و برادرم از رسول خدا (صلى الله علیه و آله و سلم) شنیده‏اند و بدانید همین یک جمله مى‏تواند مانع شما گردد تا دست از کشتن و ریختن خون من بردارید.

 

پارازیت شمر:

در این هنگام شمر متوجه شد ممکن است سخنان امام (علیه السلام) در روحیه افراد لشکر، مؤثر واقع شود و آنان را از جنگ بازدارد، خواست کارى کند تا سخنان امام قطع شود لذا با صداى بسیار بلند فریاد زد و گفت: او خدا را روى یک کلمه عبادت مى‏کند و نمى‏داند چه مى‏گوید؟

حبیب بن مظاهر خطاب به شمر گفت: به خدا قسم من مى‏بینم که تو خدا را بر هفتاد حرف مى‏پرستى و من شهادت مى‏دهم تو راست مى‏گویى که چیزى نمى‏فهمى که او چه مى‏گوید، خداوند قلب تو را مُهر و مُوم کرده است.

 حبیب مظاهر نیز از طرف یاران امام حسین (علیه السلام) به او پاسخ داد که:

و الله انى اراک تعبد الله على سبعین حرفاً و أنا أشهد انک صادق ما تدرى ما یقول قد طبع الله على قلبک! به خدا قسم تو در گمراهى سخت و دشوارى بسر مى‏برى و تو راست میگوئى که سخن او را نمى‏فهمى زیرا خداوند قلب تو را مهر و موم کرده است.

پس از آنکه حبیب جواب او را داد، امام سخن خود را ادامه داد و فرمود:

اگر در گفتار پیغمبر (صلى الله علیه و آله و سلم) درباره من و برادرم شک دارید آیا در این واقعیت هم شک دارید که من فرزند دختر پیغمبر شمایم؟! به خدا قسم در تمام دنیا، نه در میان شما، و نه در غیر میان شما از من، پیغمبر فرزندى ندارد، واى بر شما، آیا کسى را از شما کشته‏ام که در مقابل خون او مى‏خواهید مرا بکشید؟ آیا مال کسى را حیف و میل کرده‏ام؟ یا براحتى بر کسى وارد ساخته‏ام که مى‏خواهید مجازاتم کنید؟

اى شبث بن ربعى! و اى حجار بن ابجر و اى قیس بن اشعث و اى زید بن حارث! مگر شما نبودید براى من نامه نوشتید که: میوه هایمان رسیده، و درختانمان سرسبز و خرم شده، در کوفه بر لشکریانى مجهز و آماده به خدمت وارد خواهى شد (در انتظار تو دقیقه شمارى مى‏کنیم!

در مقابل گفتار امام هم سکوت کردند و کسى جوابى نداشت، لذا امام به چند نفر از افراد ناشناس که در لشکر عمر سعد بودند و برایش دعوتنامه نوشته بودند خطاب و فرمود:

اى شبث بن ربعى! و اى حجار بن ابجر و اى قیس بن اشعث و اى زید بن حارث! مگر شما نبودید براى من نامه نوشتید که: میوه هایمان رسیده، و درختانمان سرسبز و خرم شده، در کوفه بر لشکریانى مجهز و آماده به خدمت وارد خواهى شد (در انتظار تو دقیقه شمارى مى‏کنیم!)؟!

این افراد در برابر سخنان امام پاسخى جز انکار نداشتند و لذا گفتند:

ما چنین نامه‏اى به تو ننوشته‏ایم (فقالو: لم نفعل).

امام (علیه السلام) که با انکار آنان روبرو شد با تعجب و شگفتى فرمود:

سبحان الله، بلى والله لقد فعلتم عجبا! چگونه منکر مى‏شوید به خدا قسم شما براى من نامه نوشتید.

آنگاه فرمود: اگر هم اکنون از آمدنم ناخشنودید؛ بگذارید به هر جایى از دنیا که أمن و آرام باشد، بروم.

در اینجا قیس بن اشعث گفت: یا حسین! چرا با پسر عمویت بیعت نمى‏کنى؟ با تو به دلخواهت رفتار خواهد کرد و کوچکترین ناراحتى متوجه تو نخواهد شد.

امام (علیه السلام) در جواب قیس فرمود: تو هم مثل برادرت هستى، مى‏خواهى مردان بنى هاشم بیش از خون مسلم بن عقیل را از تو انتقام بگیرند؟ لا والله لا اعطیهم بیدى اعطاء الذلیل و لا أفر فرار العبید نه به خدا قسم، نه دست در دست آنان مى‏گذارم و نه مانند بردگان از صحنه جنگ با دشمن فرار خواهم کرد. پس از آن آیه قرآن را که داستان موسى را در برابر لجاجت فرعونیان نقل میکند قرائت فرمود:انى عذت بربى و ربکم أن ترحمون... من به پروردگار خویش و پروردگار شما پناه مى‏برم که گفتار مرا قبول نمى‏کنید، پناه مى‏برم به پروردگار خود و پروردگار شما از هر شخص متکبر و سرکشى که بروز ایمان نمى‏آورد.

در این هنگام سخن امام به پایان رسید، شتر خود را خواباند و به عقبه بن سعمان فرمود آن را عفال کند.(1)

 

پی نوشت:

1- در تاریخ طبرى، ج 7، ص 331 طبع لیدن نوشته است: در همین حال سپاه عمر سعد بر او یورش بردند و دور حسین بن على را احاطه کرده و او را مانند حلقه انگشترین در میان خود گرفتند.

بخش تاریخ و سیره معصومین تبیان

 

 

 


 

 

منبع:

مقتل مقرم، سید عبدالرزاق مقرم‏ (ره)، مترجم‏: عبدالرحیم عقیقى بخشایشى


  
  

 

زمان: پنج شنبه نهم محرم الحرام 61 هجری

شمر خود را به خیام امام حسین(علیه السلام) رسانده، ضمن صدا کردن حضرت عباس و دیگر فرزندان ام البنین، می گوید: «برای شما از عبیدالله امان نامه گرفتم» آنها متفقاً گفتند: «خدا تو را و امان نامه تو را لعنت کند، ما امان داشته باشیم و پسر دختر پیامبر امان نداشته باشد؟»

امام حسین(علیه السلام) توسط حضرت عباس از دشمن یک شب را برای نماز، راز و نیاز با خدا و تلاوت قرآن مهلت می گیرد.
 

حفر خندق در اطراف خیام برای مقابله با شبیخون دشمن و قطع کردن راه ارتباطی دشمن با خیام از  سه طرف - که فقط از یک قسمت ارتباط برقرار باشد – و یاران امام در آنجا مستقر بودند. این تدبیر امام (علیه السلام) برای اصحاب بسیار سودمند بود، گروهی از لشکر عمر بن سعد به سپاه امام (علیه السلام) می پیوندند.
 

سخن امام حسین (علیه السلام) خطاب به دشمن:
 

وای بر شما! چه زیانی می برید اگر صدای مرا بشنوید؟! من شما را به یک راه راست می خوانم، اما شما از همه فرامین من سر باز می زنید، چرا که شکم های شما از مال حرام پر شده و بر دل های شما مُهر شقاوت زده شده است .
 


کربلا 


زمان: جمعه دهم محرم الحرام61 هجری

امام حسین(علیه السلام) با یارانش نماز صبح را به جماعت خواند و سپس با آنها چنین سخن گفت: &laquo... خدا به شهادت من و شما فرمان داده است. بر شما باد که صبر و شکیبایی را پیشه خود سازید.»

حضرت "زهیر بن قیس" را فرمانده راست سپاه، و حبیب بن مظاهر را فرمانده چپ سپاه گمارد و پرچم را به دست برادرش عباس(علیه السلام) سپرد. گرچه سپاه دشمن به خیمه ها نزدیک می شد، ولی حضرت تیری نینداخت چون می فرمود: دوست ندارم که آغازگر جنگ با این گروه باشم.»
 

عمر بن سعد تیر را بر کمان نهاده و به سوی یاران امام انداخت و گفت: گواه باشید که اول کسی بودم که به سوی لشکر حسین تیر انداختم!
 

سپس سپاهیان عمر بن سعد تیر بر کمان نهاده و از هر طرف یاران امام حسین(علیه السلام) را نشانه رفتند. امام(علیه السلام) فرمود: «یاران من! بپاخیزید و به سوی مرگ (شهادت) بشتابید، خدا شما را بیامرزد.»
 

در حمله اول چهار تن شهید شدند و سپس یاران باقی مانده هر کدام به نوبت به تنهایی به میدان رزم شتافته و به شهادت می رسیدند و بعد از آنها نوبت به خاندان بنی هاشم رسید و آنها نیز شربت شهادت را نوشیدند.
 

امام حسین(علیه السلام) که یکه و تنها مانده بود، نگاهی به اجساد مطهر شهدا کرده و آنها را صدا می کرد. حضرت برای وداع آخر به سوی خیمه ها آمد، آنگاه در حالی که شمشیرش را از غلاف بیرون آورده بود در برابر دشمن قرار گرفت و جنگ نمایانی کرد. دشمن از هر طرف وی را محاصره نمود، ناگاه تیری سه شعبه به قلب مبارکش اصابت کرد و در حالی که یکصد و چند نشانه تیر و نیزه بر پیکرش بود، نقش بر زمین گشت و روح مبارکش به ملکوت اعلی پیوست. اما شیون زنان، کودکان و حتی فرشتگان الهی بلند شد.
 

«و سَیَعلَمُ الَّذینَ ظَلَموا اَیَّ مُنقَلَبٍ یَنقَلِبُونَ»
 
 

منبع: کتاب مدینه تا کربلا، همراه سیدالشهداء،

 

حجة الاسلام محمدباقر روشندل

 


  
  

زمان: چهارشنبه هشتم محرم الحرام 61 هجری

هر لحظه تب عطش در خیمه ها افزون می شد،

امام حسین(علیه السلام) برادرش عباس را به همراه عده ای، شبانه حرکت داد. آنها با یک برنامه حساب شده، صفوف دشمن را شکسته و مشک ها را پر از آب کردند و به خیمه ها برگشتند.

ملاقات امام حسین(علیه السلام) با عمر بن سعد: حضرت فرمود: «ای پسر سعد! آیا با من مقاتله می کنی و از خدا هراسی نداری؟» ابن سعد گفت: «اگر از این گروه جدا شوم خانه ام را خراب و اموالم را از من می گیرند و من بر حال افراد خانواده ام از خشم ابن زیاد بیمناکم.» حضرت فرمود: «تو را چه می شود؟ خدا جان تو را به زودی در بستر بگیرد و تو را در روز قیامت نیامرزد ... گمان می کنی که به حکومت ری و گرگان خواهی رسید؟ به خدا چنین نیست و به آرزویت نخواهی رسید.»

سخن امام حسین (علیه السلام) با یارانش: ای بزرگ زادگان! صبر پیشه کنید که مرگ جر پلی نیست که شما را از سختی و رنج عبور داده و به بهشت پهناور و نعمت های همیشگی آن می رساند.


  
  
<      1   2   3   4   5   >>   >
پیامهای عمومی ارسال شده
+ 22 بهمن بر همتون مبارک
+ میخاستم اولین کسی باشم که عیدو تبریک گفته بهتون مبـــــــــــارکتون باشه عیدی ما فراموش نشه!!!
+ سلام
+ شعار بزرگ ژاپنیها: اگر یک نفر می تواند کاری را انجام دهد, تو هم می توانی آن را انجام دهی. اگر هیچ کس نمی تواند کاری را انجام دهد, تو باید آن را انجام دهی. نسخه ایرنی این شعار: اگر کسی می تواند کاری را انجام دهد, اجازه بده آن را انجام دهد. اگر کسی نمی تواند کاری را انجام دهد, چرا ما وقتمان را برای آن تلف کنیم؟!!!!
+ سلام